تريبون آزاد

گپ و سرگرمی اعضا
Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 10:20 am

خب،اینجا تریبون آزاده،یه چی تو مایه های بحث آزاد،گفتمان،چت باکس،صدات میکنم سریع بیااااا،آی خونه دار آی بچه دار زنبیلو بردار بیاااار :D :lol: قشنگ پشت میکروفن وایمیستین حرفتونو می زنین،فقط لطفا داد نزنین صدا به صدا میرسه مخصوصا صدای ممد :lol: همدیگرو هم هل ندید که برین پشت میکروفن :) آروم هر چه میخواهد دل تنگت بگو.....
هر چی دل تنگتون می خواد می تونید بگید از گفتگو،بحث،بزن بزن،بعد مشکلات جامعه،راحت های جامعه،دیگه خلاصه هر چی دیگه،انقدر از من حرف نکشید،فشارم افتاد بالا :P
-----> :)

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 10:33 am

خب اول خودم شروع میکنم الان چیزی به ذهنم نمیرسه به غیر از اینکه......
بزار میکروفن رو روشن کنم...خب گویا روشن شد :D سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام..... حاجی این اکو رو قطعش کن لامصب بیست بار سلام میکنه تصویر خوبید خوبید خوبید،مگه نمی گم قطعش کن کن کن کن کن کن،عجبا عجبا عجبا عجبا :x :P
خب ولش کن من خودمو با اکو بودن معرفی میکنم دیگه شما ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید
مری هستم هستم هستم هستم هستم.بازم هستم هستم هستم هستم هستم،چه حالی میده میده میده میده میده.ممد صدا میاد میاد میاد میاد،حاجی چاکریم چاکریم چاکریم.ابری کجایی کجایی کجایی کجایی،خودتو برسون برسون برسون برسون.
ببین من دوستت دارم دارم دارم دارم دارم ولی یه بار یه بار یه بار نه ده بار ده بار ده بار.بیاید دیگه دیگه دیگه حالم داره بد میشه میشه میشه میشه الان دیگه چت می کنم دیگه دیگه دیگه آاااااااااااااااااااااااااااااااااااااای مامان مامان مامان یکی این میکروفن رواز من بگیره بگیره بگیره بگیره :cry: جای میثم خالیه خالیه خالیه که میگه خوشگلا باید برقصن برقصن برقصن برقصن. دست دست دست دست دست :D تصویر تصویر
-----> :)

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

Re:

پست توسط saviola » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 10:52 am

من میخواستم اولین نفر باشم اما صفحه ارسال نمیومد!

اوووف
اوووووووووف!

یک دو سه آزمایش میکنیم!!!

صدا میاد؟؟؟

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 11:08 am

بهله بهله میاد صدا :)
بگو...... داد نزن فقط، مُلایُــــــــــــــم بگو. میخوای اکو رو برات روشن کنم :D
-----> :)

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

Re:

پست توسط saviola » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 11:31 am

میخواستم ببینم صدا میاد آیا :D


الان تریبونم نمیاد دارم میرم سر کلاس!
برگشتم براتون میخونم بچه ها برقصن! :P

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 1:24 pm

خب تا بابایی بیاد من براتون اینو می خونم که یه مقدار روحیه بگیرید :D دو انگشتی دست بزنین همسایه ها بیدار نشن تصویر
هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا لیلا لیلی دوستت دارم خیلی ،هاااا لیلا لیلی دوستت دارم خیلی،لب کارون چه گل بارون،آااااااااااااااااای انار انار بیا به بالینم،ما بچه شهرم نگو که هفت خطُم تصویر
-----> :)

نمایه کاربر
VeRnuS
Invincible
Invincible
پست: 445
تاریخ عضویت: یک شنبه 13 آبان 1386, 6:32 pm

Re:

پست توسط VeRnuS » چهار شنبه 4 اردیبهشت 1387, 4:45 pm

چي به سر ما اومده؟


کتاب دوم دبستان و قصه‌های این دوره و زمونه

دهقان فداكار پير شده و احتیاج به کمک داره، در تهران مرغا هورمون خوردن خروس شدن، خروسا مامانی شدن برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن، چوپان دروغگو عزيز شده و کلی طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن، دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن، كوكب خانم حوصله مهمون رو نداره و جواب تلفن رو نمیده، كبري موهاشو مش کرده و تصميم گرفته دماغشو عمل كنه، روباه و كلاغ دستشون تو يه كاسست، حسنك گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی می‌کنه، آرش كمانگير معتاد شده، شيرين، خسرو و فرهاد رو پيچونده و با دوست پسرش رفته اسكي، رستم و اسفنديار اسباشونو فروختن و موتور خریدن ميرن كيف قاپي، راستي چي به سر ما اومده؟!!
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم.....

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 3:14 am

اتفاقا دیروز به یکی از دوستهام می گفتم که دیگه بچه ها درس "بابا آب داد" رو ندارن تو کتاب فارسیشون. کلی ناراحت شدم دوباره.. :( بخوانیم و بنویسیم دیگه یعنی چه آخه!
دیگه "آن مرد در باران آمد" و "آبگوشت غذای لذیذی است" و "تصمیم کبری" و....رو کسی به بچه های ماها یاد نمی ده...
:roll:

من از این تریبون خواستم ناراحتی خود را با کلی تاخیر اعلام کنم! :P
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

Re:

پست توسط saviola » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:41 am

همی اینا به کنار!

کتابشون دیگه کوکب خانوم رو هم نداره!!

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re:

پست توسط hadi » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 12:44 pm

من از مردم دلم گرفته ، همه چیزو پول میبینن ، پول حرف اولو میزنه ، صداقت، انسانیت و اخلاق معنای درستی بینشون نداره. :roll:

گفتم اینجا بگم البته اگه این تریبون آزاد مثل مال صدا و سیما باشه هم ازش خوشم نمیاد. :D

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 1:19 pm

آره کوکب خانوم و مهمونهای سرزدش... :P

هنوزم هستن کسایی که پول واسشون حرف اول رو نمیزنه...گر چه کمن...اما هستن...
اینجا فکر کنم آزاد باشه :P هر چه میخواهد دل تنگت بگو
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:06 pm

آااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه :(

هادی عجب حرف قشنگی زدی بازم از این حرفا بزن،داشتم فکر می کردم نسل منم مثه دایناسورها داره منقرض میشه امیدوار شدم. :D وقتی میگم خسته از زمینم اینه دیگه،خمیده زیر بار گناهان. :(
یه سری حرفارو نمیشه پشت میکروفن با صدای بلند گفت،باید قورتش بدی و به زور هضمش کنی.یه سری چیزارو نمیشه تو فرصت های کوتاه با یه سری جملات بیان کرد،خیلی سخته.یه میکروفن دادید به من به مدت پنچ دقیقه میخواید بگم..فقط اینو بگم دارم کم کم از آدما می ترسم،دارن خیلی عوض می شن،خیلی.هم مردا هم زنا. :? باید از کنار آدما با فاصله رد شی،دیگه نمی شه به آدما نزدیک شد.آدما از دور قشنگن،وقتی نزدیک میشی دیگه زیبایی در کار نیست.قسمت های تاریک ذهن هاشون برات روشن میشه.دیگه ذهن سالم گیر نمیاد.ذهنی که خودتو واسه خودت بخواد،ذهنی که ذهن تو رو هم شکوفا کنه.توی این زمین هر منسبی که داری،با هر سنی که هستی،دیگه آرامش نداری،از اینجا آرامش رفته.آدمای اینجا دیگه بهم آرامش هدیه نمی دن،همه احساسات و آرامش همدیگرو لگد مال می کنن و می رن.هی با تو ام پشت سرتو یه نگاه بکن،ببین روت میشه بازم قدم برداری واسه پیش رفتن :( :(
-----> :)

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

Re:

پست توسط saviola » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:12 pm

همه دارن تیریپ رپ هیچ کس حرف میزنن!

دنیا خانوم اینقدرا هم زشت نیس!
چشم ها را باید شست..

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

Re:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:36 pm

Nersi نوشته شده:آااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه :(

هادی عجب حرف قشنگی زدی بازم از این حرفا بزن،داشتم فکر می کردم نسل منم مثه دایناسورها داره منقرض میشه امیدوار شدم. :D وقتی میگم خسته از زمینم اینه دیگه،خمیده زیر بار گناهان. :(
یه سری حرفارو نمیشه پشت میکروفن با صدای بلند گفت،باید قورتش بدی و به زور هضمش کنی.یه سری چیزارو نمیشه تو فرصت های کوتاه با یه سری جملات بیان کرد،خیلی سخته.یه میکروفن دادید به من به مدت پنچ دقیقه میخواید بگم..فقط اینو بگم دارم کم کم از آدما می ترسم،دارن خیلی عوض می شن،خیلی.هم مردا هم زنا. :? باید از کنار آدما با فاصله رد شی،دیگه نمی شه به آدما نزدیک شد.آدما از دور قشنگن،وقتی نزدیک میشی دیگه زیبایی در کار نیست.قسمت های تاریک ذهن هاشون برات روشن میشه.دیگه ذهن سالم گیر نمیاد.ذهنی که خودتو واسه خودت بخواد،ذهنی که ذهن تو رو هم شکوفا کنه.توی این زمین هر منسبی که داری،با هر سنی که هستی،دیگه آرامش نداری،از اینجا آرامش رفته.آدمای اینجا دیگه بهم آرامش هدیه نمی دن،همه احساسات و آرامش همدیگرو لگد مال می کنن و می رن.هی با تو ام پشت سرتو یه نگاه بکن،ببین روت میشه بازم قدم برداری واسه پیش رفتن :( :(
مریم جان در مورد آدما کاملا باهات موافقم
همه اینا حرفای منم هست
آدما خیلی بد شدن، دنیا خیلی سیاهه :roll:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re:

پست توسط Nersi » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 6:44 pm

saviola نوشته شده:همه دارن تیریپ رپ هیچ کس حرف میزنن!

دنیا خانوم اینقدرا هم زشت نیس!
چشم ها را باید شست..

نذار بگماااااااااا،برو بی خیال :D
بله دنیا قشنگه اما این آدما هستن که دنیارو دارن زشت می کنن. الان خیلی دااااخم کسی بگیره به دم پرم می سوزنمش.برو کنار،بگو باد بیاد :D :lol:

سهرابم منظورش دقیقا این نبوده منظورش این بوده:

مغزها را باید شست،زیر آفتاب باید رفت :D
-----> :)

نمایه کاربر
shaparak
پيشرفت كرده
پيشرفت كرده
پست: 83
تاریخ عضویت: پنج شنبه 15 فروردین 1387, 8:05 pm

Re:

پست توسط shaparak » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 8:43 pm

يك دو سه .. الو الو .. يك يك

از همان روزي كه دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزي كه فرزندان آدم
- صدر پيغام آوران حضرت باري تعالي -
زهر تلخ دشمني در خونشان جوشيد
آدميت مرد
گرچه آدم زنده بود

از همان روزي كه يوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزي كه با شلاق و خون ديوار چين را ساختند
آدميت مرده بود

بعد دنيا هي پر از آدم شد و اين آسياب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
اي دريغ
آدميت برنگشت

قرن ما روزگار مرگ انسانيت است
سينه دنيا ز خوبيها تهي است
صحبت از آزادگي، پاكي، مروت، ابلهي است

من كه از پژمردن يك شاخه گل
از نگاه ساكت يك كودك بيمار
از فغان يك قناري در قفس
از غم يك مرد در زنجير
حتي قاتلي بر دار،
اشك در چشمان و بغضم در گلوست
وندرين ايام زهرم در پياله، زهر مارم در سبوست
مرگ او را از كجا باور كنم؟

صحبت از پژمردن يك برگ نيست
واي، جنگل را بيابان ميكنند
دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان ميكنند
هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند

صحبت از پژمردن يك برگ نيست
فرض كن مرگ قناري در قفس هم مرگ نيست
فرض كن يك شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض كن جنگل بيابان بود از روز نخست
در كويري سوت و كور
در ميان مردمي با اين مصيبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانيت است..


تريبون آزاد بود اومدم صدامو امتحان كنم ...
وقتي كه تو رفتي خورشيد نمرده
دريا و بيابان خدا دست نخورده..

نمایه کاربر
abri
آخرشه !
آخرشه !
پست: 3773
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 12:09 pm

Re:

پست توسط abri » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:48 pm

manam delam pore....manam delam pore....
:roll:
ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...

نمایه کاربر
shaparak
پيشرفت كرده
پيشرفت كرده
پست: 83
تاریخ عضویت: پنج شنبه 15 فروردین 1387, 8:05 pm

Re:

پست توسط shaparak » پنج شنبه 5 اردیبهشت 1387, 9:55 pm

راستي اين شعر از فريدون مشيري بود :)

دكلمه مينا شابرك :P
وقتي كه تو رفتي خورشيد نمرده
دريا و بيابان خدا دست نخورده..

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

Re:

پست توسط saviola » جمعه 6 اردیبهشت 1387, 4:12 pm

فردا روز ديگري است
كه بر عمر تلف شده افزوده مي شود
همين روزها
روز رفتن از راه مي رسد
و من طوري از خيال ها مي شوم
كه انگار هرگز نبوده ام ... !


:?

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

Re:

پست توسط nono » جمعه 6 اردیبهشت 1387, 4:46 pm

اهم اهم
با عرض پوزش من میکروفون رو از آقای ساوی گرفتم تا چند کلامی صحبت عرض بفرمایم :D

ففف صدا میاد مری؟

خوب می گم

شماها چرا انقدر به دنیا بد نگاه می کنین؟
فکر نمی کنین بین این آدمای بدی که شما می گین آدمای خوبی هم زندگی می کننن؟
همین خود شما ؟ خودتون هم آیا ایجوری هستین؟
چند تا دوست داری اینجا؟
هان؟
دیگه نبینم نا امید باشین :x
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان