خطر!!!!
اومدم!!
خب میگفتم!!
تابستون پارسال بود!!
رفتیم خونه عمم اینا!
قرار گذاشته بودیم بریم کوه!
پسر عمم راه بلد بود یکی دو تا از دوستاش رو هم آورده بود!
اونام اهل کوه و شکار و اینا بودن!
خلاصه با 1001 مصیبت رفتیم کوه!
روز دوم سوم بود با یکی از دوستام رفتیم چنتا پرنده بزنیم (کبک و سایر پرندگان کوهی) !!
دو تاییمون Shut gun داشتیم!
بعد یه مسیری بود رفتیم تو دره!!
راه اصلا معلوم نبود!!
رفتیم رفتیم تا یه جا گیر افتادیم!
باید میرفتیم پایین!!!
اصلا راه نبود!
دوستیم جلو میرفت!
اون که رفت راه خراب شد!
منم بد جور گیر افتادم!!!
اگه افتاده بودم یه 200 - 300 متری قل میخوردم!!
یه بوته خار دیدم!
نزدیگ بود پرت بشم دست کردم اونو گرفتم!!!
دستم پر خار شده بود اما اصلا انگار نه انگار!!!
با هزار بدبختی به یه جا امن رسیدم!
چقدر خودمو لعنت کردم که چرا اومدم کوه!!
اما خب!
الان که یادش میافتم بازم دلم میخواد برم!!!
خب میگفتم!!
تابستون پارسال بود!!
رفتیم خونه عمم اینا!
قرار گذاشته بودیم بریم کوه!
پسر عمم راه بلد بود یکی دو تا از دوستاش رو هم آورده بود!
اونام اهل کوه و شکار و اینا بودن!
خلاصه با 1001 مصیبت رفتیم کوه!
روز دوم سوم بود با یکی از دوستام رفتیم چنتا پرنده بزنیم (کبک و سایر پرندگان کوهی) !!
دو تاییمون Shut gun داشتیم!
بعد یه مسیری بود رفتیم تو دره!!
راه اصلا معلوم نبود!!
رفتیم رفتیم تا یه جا گیر افتادیم!
باید میرفتیم پایین!!!
اصلا راه نبود!
دوستیم جلو میرفت!
اون که رفت راه خراب شد!
منم بد جور گیر افتادم!!!
اگه افتاده بودم یه 200 - 300 متری قل میخوردم!!
یه بوته خار دیدم!
نزدیگ بود پرت بشم دست کردم اونو گرفتم!!!
دستم پر خار شده بود اما اصلا انگار نه انگار!!!
با هزار بدبختی به یه جا امن رسیدم!
چقدر خودمو لعنت کردم که چرا اومدم کوه!!
اما خب!
الان که یادش میافتم بازم دلم میخواد برم!!!
توی جاده ی دماوند یه قسمتی هست که به صورت V هست تقریباً
یه بار اون قدیما که وسطش گارد نداشت من از اینور با سرعت 170 تامیرفتم و یه پیکان مسافر کش هم با ته سرعتش از اونور داشت میومدو با فاصله ی نزدیک به نیم سانتیمتر از کنار هم رد شدیم
ماشین ما که به اندازه 10 سانتیمتر یه ورش رفت بالا ، حالا یارو رو نمیدونم
بعداً که نشستم فکر کردم دیدم خطر چیه؟، من اصلاً مردمو خودم خبر ندارم
یه بار اون قدیما که وسطش گارد نداشت من از اینور با سرعت 170 تامیرفتم و یه پیکان مسافر کش هم با ته سرعتش از اونور داشت میومدو با فاصله ی نزدیک به نیم سانتیمتر از کنار هم رد شدیم
ماشین ما که به اندازه 10 سانتیمتر یه ورش رفت بالا ، حالا یارو رو نمیدونم
بعداً که نشستم فکر کردم دیدم خطر چیه؟، من اصلاً مردمو خودم خبر ندارم
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
مال چند وقت پیش بود اینی که گفتی!؟؟؟
یه خاطره دیگه!!!
نوروز پارسال بود!
بابا اینا هم اومده بودن!!
یه شبی با پسر عمم داشتیم موتور سواری میکردیم!
من موتور سواریم خوب بود اما پسر عمم نمیزاشت من برونم!
با هزار زحمت موتور رو ازش گرفتم!
خلاصه!
من که اهل یواش رفتن نیستم!
یه مسیری رو داشتیم میرفتیم!
یهو دیدم خبری از جاده نیس!!!
من پیچیدم اما موتور نپیچید!!!
دیدم راهی نیست!
ترجیح دادم بپرم پایین اینجوری شاید سالم میموندیم!!
همه چی خوب پیش رفت الا آخرش !!
پسر عمم نه که از ترس داشت میمرد منو محکم گرفته بود واسه همین چرخ چلو زودتر اومد رو زمین و موتور به قول بچه ها کله کرد!
ارتفاش حدود 1.5 - 2 متری بود!
پرت که شدیم بازم منو ول نکرده بود انگار
با 80 - 90 کیلو وزن افتاد رو من!!
نفسم بالا نمیومد!
من هیچیم نشد فقط دستم یه خورده پوستش رفت!!
پسر عمم هم دست راستش پیچ خورد!!
کلا چندین بار افتادم اما خودم راننده نبودم!
هیچ وقت هم هیچیم نشده!
موتورمون هم فقط کیلومتر شمارش شکست!!!
همون موقع رفتیم تعمیرگاه یه کیلومتر نو براش گرفتیم سوار کردیم!
هیشکی نفهمید!!
الان یه 250 گرفتیم با بچه ها!!
کی میاد بریم یه دور بزنیم!؟!!!؟؟؟
یه خاطره دیگه!!!
نوروز پارسال بود!
بابا اینا هم اومده بودن!!
یه شبی با پسر عمم داشتیم موتور سواری میکردیم!
من موتور سواریم خوب بود اما پسر عمم نمیزاشت من برونم!
با هزار زحمت موتور رو ازش گرفتم!
خلاصه!
من که اهل یواش رفتن نیستم!
یه مسیری رو داشتیم میرفتیم!
یهو دیدم خبری از جاده نیس!!!
من پیچیدم اما موتور نپیچید!!!
دیدم راهی نیست!
ترجیح دادم بپرم پایین اینجوری شاید سالم میموندیم!!
همه چی خوب پیش رفت الا آخرش !!
پسر عمم نه که از ترس داشت میمرد منو محکم گرفته بود واسه همین چرخ چلو زودتر اومد رو زمین و موتور به قول بچه ها کله کرد!
ارتفاش حدود 1.5 - 2 متری بود!
پرت که شدیم بازم منو ول نکرده بود انگار
با 80 - 90 کیلو وزن افتاد رو من!!
نفسم بالا نمیومد!
من هیچیم نشد فقط دستم یه خورده پوستش رفت!!
پسر عمم هم دست راستش پیچ خورد!!
کلا چندین بار افتادم اما خودم راننده نبودم!
هیچ وقت هم هیچیم نشده!
موتورمون هم فقط کیلومتر شمارش شکست!!!
همون موقع رفتیم تعمیرگاه یه کیلومتر نو براش گرفتیم سوار کردیم!
هیشکی نفهمید!!
الان یه 250 گرفتیم با بچه ها!!
کی میاد بریم یه دور بزنیم!؟!!!؟؟؟
تو خیلی خطر ناکیاااااااااااااsaviola نوشته شده:مال چند وقت پیش بود اینی که گفتی!؟؟؟
یه خاطره دیگه!!!
نوروز پارسال بود!
بابا اینا هم اومده بودن!!
یه شبی با پسر عمم داشتیم موتور سواری میکردیم!
من موتور سواریم خوب بود اما پسر عمم نمیزاشت من برونم!
با هزار زحمت موتور رو ازش گرفتم!
خلاصه!
من که اهل یواش رفتن نیستم!
یه مسیری رو داشتیم میرفتیم!
یهو دیدم خبری از جاده نیس!!!
من پیچیدم اما موتور نپیچید!!!
دیدم راهی نیست!
ترجیح دادم بپرم پایین اینجوری شاید سالم میموندیم!!
همه چی خوب پیش رفت الا آخرش !!
پسر عمم نه که از ترس داشت میمرد منو محکم گرفته بود واسه همین چرخ چلو زودتر اومد رو زمین و موتور به قول بچه ها کله کرد!
ارتفاش حدود 1.5 - 2 متری بود!
پرت که شدیم بازم منو ول نکرده بود انگار
با 80 - 90 کیلو وزن افتاد رو من!!
نفسم بالا نمیومد!
من هیچیم نشد فقط دستم یه خورده پوستش رفت!!
پسر عمم هم دست راستش پیچ خورد!!
کلا چندین بار افتادم اما خودم راننده نبودم!
هیچ وقت هم هیچیم نشده!
موتورمون هم فقط کیلومتر شمارش شکست!!!
همون موقع رفتیم تعمیرگاه یه کیلومتر نو براش گرفتیم سوار کردیم!
هیشکی نفهمید!!
الان یه 250 گرفتیم با بچه ها!!
کی میاد بریم یه دور بزنیم!؟!!!؟؟؟
یادم باشه نذارم سوار موتور بشی
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.
- Babak Radfar
- جغد پیر
- پست: 868
- تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 8:36 am
بالاخره تکلیف مارو معلوم کنید خطر کردن یا اتفاقات ناگوار خطری؟؟؟
یه بار جوونیام یه حرکتی کردم که الان وقتی یادش می افتم پیر می شم
یه بار نمی دونم کلم داغ بود چی بود واسه رو کم کنی با یکی از آشناها رفتم روی لبه پشت بوم 4 طبقه وایستادم و یه ذره راه رفتم.واقعا که.....جووونییییا.البته گفتم بد آموزی داره شما اینکارو نکنید.خودم دیگه توبه کردم.
یه بار جوونیام یه حرکتی کردم که الان وقتی یادش می افتم پیر می شم
یه بار نمی دونم کلم داغ بود چی بود واسه رو کم کنی با یکی از آشناها رفتم روی لبه پشت بوم 4 طبقه وایستادم و یه ذره راه رفتم.واقعا که.....جووونییییا.البته گفتم بد آموزی داره شما اینکارو نکنید.خودم دیگه توبه کردم.
----->
خوب منم یه خاطره بگم
اونم از نوع حادثه ایش
چند وقت پیش یه تصادف خنده دار کردم
البته بعضا میدونن
من مثل یه ادم داشتم از خیابون رد میشدم
راهمو درست میرفتم که یه موتوری خلاف داشت میومد منم اصلا حواسم بهش نبود
خلاصه حسابی زد تو پهلومونو پدرمو در اوورد
از اون موقع به بعد
میخوام از خیابون رد بشم اول اون مسیرو نگاه میکنم که یه دفعه اون موتوری یا امثال اون نیان
اونم از نوع حادثه ایش
چند وقت پیش یه تصادف خنده دار کردم
البته بعضا میدونن
من مثل یه ادم داشتم از خیابون رد میشدم
راهمو درست میرفتم که یه موتوری خلاف داشت میومد منم اصلا حواسم بهش نبود
خلاصه حسابی زد تو پهلومونو پدرمو در اوورد
از اون موقع به بعد
میخوام از خیابون رد بشم اول اون مسیرو نگاه میکنم که یه دفعه اون موتوری یا امثال اون نیان
دست هایی که کمک میکنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می خوانند(کوروش کبیر)
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان