اگه 24 ساعت نامرئي بودي چيکار ميکردي؟؟؟

[hamideht]

یه گوشه میشستم تا زیر دستو پای دیگرون له نشم

برووووووووووووووووووووو اونم تو
من که میدونم از الکی میگی

[saviola]

24 ساعت کمه!!



من دور دنیا رو میگشتم!!!

[nono]

می رفتم قلبشو بیرون میاوردم
اسممو روش هک می کردم
عشقم و توش می کاشتم
با خونم آبش می دادم
بعد میذاشتم سر جاش
تا همیشه دوستم داشته باشه



چه رمانتیک شدهااااااااا

[saviola]

کارای خلاف هم میشه کرد!؟؟؟

[nono]

می رفتم تو دفتر یکی یه چیزی براش می نوشتم که از دلسوزی فریاد بزنه

[sepideh]

مرئی یا نامرئی برام فرقی نمیکنه هر وقت هرجا دلم بخواد میرم

[saviola]

لطف کن بیشتر بیا اینجا!

[TNZ]

راست میگه

[saviola]

باید ایجاد انگیزه کنیم براش!!!




اممممم

چکارش کنیم خوبه!؟؟؟

[TNZ]

هادی و حمیده که میومدن دیگه نمیان حالا تو می خوای برا سپیده که از اولشم کم میومد ایجاد انگیزه کنی؟

[saviola]

اول اونایی که کم میومدن!!
هادی که داره میاد!

حمیده هم خواهد اومد!
سوگل کجاس؟

نامرئی شده اونم!؟؟

[TNZ]

کلاً کم میاد نت

[saviola]

من بهش گفتم بیاد گفت باشه که!!!


من نامرئی بوم میرفتم میزدم تو گوشش میومدم!!


آهنگ مورد علاقه من داره از تلویزیون پخش میشه!!!

ای ایران ایران!

[nono]

می رفتم نفر قبلیمو می دیدم بر می گشتم

این جوری کسی نمیفهمید من از خونه بیرون رفتم
ولی وقتی مرئی می شدم بابام بهم می گفت کجا بودی چی؟؟؟

[TNZ]

من بهش گفتم بیاد گفت باشه که!!!


من نامرئی بوم میرفتم میزدم تو گوشش میومدم!!


آهنگ مورد علاقه من داره از تلویزیون پخش میشه!!!

ای ایران ایران!

این حرفتو به سوگل می گم

[TNZ]

من هی به همه پس گردنی می زدم
بعدشم وحیده رو قاز می گرفتم

البته این کارا رو همین حالاشم انجام می دما ، اما نامرئی باشی باحال تر می شه

[saviola]

من بهش گفتم بیاد گفت باشه که!!!


من نامرئی بوم میرفتم میزدم تو گوشش میومدم!!


آهنگ مورد علاقه من داره از تلویزیون پخش میشه!!!

ای ایران ایران!

این حرفتو به سوگل می گم

تو چرا برات سو ء تفاهم میشه همش!

من که نگفتم سوگل رو میزنم که!!
من یکی دیگرو گفتم!!

اونی که گفتم در جواب به تو بود!
بعد گفتم وقتی نامرئی باشم چکار میکنم!!



تو گاز میگیری؟!؟!؟

[TNZ]

آره
یه قاز اساسی ، آخه وحیده قاز خورش خوبه
کلاً من پرستو تو چهارخونه رو که پخخخخخخ می کنه می بینم یاد خودم می افتم که سر کارام دعوام می کنن

[Babak Radfar]

ميرفتم دانشگاه يه خورده به نمره هام حال ميدادم بعدشم ميرفتم تو اتاق رئيس ديناميت ميبستم زير صندليش که تا بشينه عين تام و جري بره هوا خوشگل در چند وجه بترکه بياد پايين

[mmk]

بانک ملی مرکزی رو دو در میکردم