اگه 24 ساعت نامرئي بودي چيکار ميکردي؟؟؟

[کراش]

خیلی ببخشید دور از جون اما تو 24 ساعت چه غلطی میشه کرد

[TNZ]

میشه فقط بستگی به سرعت عمل داره و کاری که می خوای انجام بدی

[saviola]

مثلا من میخوام دور دنیا رو بگردم!
مفتکی!

نمیشه که!

[TNZ]

آخه این که تو می گی ربطی به نا مرئی شدن نداره
مگه اینکه بخوای قایمکی سوار هواپیما بشی

[saviola]

همین دیگه!!
قایمکی حال میده!

[nono]

می رفتم بانک پول می دزدیدم

[hadi]

من میرفتم محمود و از تو تختش ور میداشتم میزاشتم رو صندلی داغ

[TNZ]

دو جا هست که اولیش همه تره اونجا می رفتم

[saviola]

چی؟
من متوجه نشدم یا مبهم داشتی می حرفیدی؟!

[nono]

من همرو می ترسوندم!!

[Moe]

مثلا من میخوام دور دنیا رو بگردم!
مفتکی!

بعد كه عكساى يادگارى رو ظاهر ميكنى ميبينى تو هيچ كدومش نيستى

[saviola]

برای به دست آوردن یه چیزایی از یه چیزی باید گذشت!

[nono]

من می رفتم یه جایی بعد مرئی می شدم به خونواده هم می گفتم من خونه بودم ولی نامرئی

[mmk]

جون دلم
امروز اصل نامرئی شدن بود
رفتم هر چی مردم رای داده بودن رای ها رو پاره کردم
کلی هم حال داد
جوووووووووووووووووووون

[nono]

می رفتم یه یکیو میدیدم و بر می گشتم :

[hadi]

اگه میتونستم یه RIFLE هم با خودم نامرئی کنم یکیو میکشتم که همه مردم خوشحال بشن

[nono]

می رفتم همرو قلقلک میدادم

[mmk]

خوب میرفتم همه رو یواشکی میبوسیدم و عیدی میدادم بهشون