بياين خانواده تشکيل بديم

TNZ · پست توسط **TNZ** » دو شنبه 2 مهر 1386, 2:30 pm

اینا چیه میگی همه چیو که اشتباهی گفتی

تو دائی
ابری خاله
حمیده و هادی بچه های خاله
من و سعیده و مهدی خواهر برادریم
بقیه هم بیان تکلیفشونو روشن کنن

Lord Vernus · پست توسط **Lord Vernus** » دو شنبه 2 مهر 1386, 6:04 pm

man 2 ta khaharamo mikham bebaram park ghadam bezanim

chizi az biroon nemikhay khale abri ?

Ladies .... lets go

hamideht · پست توسط **hamideht** » دو شنبه 2 مهر 1386, 8:03 pm

میشه منم بیام؟
مامان ابری منم برم باهاشون؟

abri · پست توسط **abri** » دو شنبه 2 مهر 1386, 9:22 pm

Lord Vernus نوشته شده:man 2 ta khaharamo mikham bebaram park ghadam bezanim

chizi az biroon nemikhay khale abri ?

Ladies .... lets go

ghorbonet khale
ye shishe khiarshoor ba khodeton biyarin

hamideht نوشته شده:میشه منم بیام؟
مامان ابری منم برم باهاشون؟

are boro madar
zod bargardin
(hich sheklaki monasebe khale nist ke)

saeedeh · پست توسط **saeedeh** » دو شنبه 2 مهر 1386, 9:30 pm

به هر حال کی مادر کی پدر کی خالس کی دایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زود باشین دیگه من موکت آوردم بندازیم جلو در خاله بازیو شروع کنیم

TNZ · پست توسط **TNZ** » سه شنبه 3 مهر 1386, 7:35 am

داداش مهدی من بستنی می خوام

TNZ · پست توسط **TNZ** » سه شنبه 3 مهر 1386, 7:47 am

اینم عکسی از گردش در پارک، حالا اینکه این دو نفر کین ؟ خدا می دونه

Lord Vernus · پست توسط **Lord Vernus** » سه شنبه 3 مهر 1386, 5:19 pm

TNZ نوشته شده:داداش مهدی من بستنی می خوام

gharar nashod kharj roo dastam bendazin

lol in akse bahal bood

mikhain sham koja bokhorim ?

Babak Radfar · پست توسط **Babak Radfar** » چهار شنبه 4 مهر 1386, 7:03 am

پس پدر بزرگ هم اينجا شد خيار چنبر! هان؟
بيچاره رو اينقدر تحويلش نميگيرين ميميره ها

sogol · پست توسط **sogol** » چهار شنبه 4 مهر 1386, 9:20 am

من زن داداش سمیه میشم لطفا اگه میشه خودتون که میدونید چه کار باید بکنید فردا شب با دسته گلوشیرینی تشریف بیارید

mmk · پست توسط **mmk** » چهار شنبه 4 مهر 1386, 1:13 pm

باباههوز دایی زن نداره
بچه ابجی زن داره

عجببب روزگاریه

TNZ · پست توسط **TNZ** » چهار شنبه 4 مهر 1386, 2:34 pm

خودت گفتی خانومت قراره بیاد

پست توسط **hadi** » چهار شنبه 4 مهر 1386, 4:26 pm

زرشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک

به من کمرنگ ترین نقشو دادین؟

باشه، منم انقدر آتیش میسوزونم که بترکین!

من الان رو سینه پسر خاله نشستم دارم کتکش میزنم

TNZ · پست توسط **TNZ** » چهار شنبه 4 مهر 1386, 7:19 pm

پسرخاله که خودتی

mmk · پست توسط **mmk** » پنج شنبه 5 مهر 1386, 12:17 pm

این بچه ابجی من یه کمی تو هپروته

شماها به دل نگیرین
راستی
میخوام کل خونه رو فردا ببرم بیرون
کی میاد؟؟؟

TNZ · پست توسط **TNZ** » پنج شنبه 5 مهر 1386, 2:29 pm

کجا می خوای ببری؟

پست توسط **hadi** » پنج شنبه 5 مهر 1386, 3:31 pm

من نمیام

میخوام بمونم خونه رو آتیش بزنم

TNZ · پست توسط **TNZ** » پنج شنبه 5 مهر 1386, 5:18 pm

همین کارا رو می کنی کسی بهت زن نمیده دیگه

پست توسط **hadi** » پنج شنبه 5 مهر 1386, 5:24 pm

اگه من بچه ام که زن گرفتنم چیه؟

بیاین سن رو هم مشخص کنیم

من 13 سالمه

TNZ · پست توسط **TNZ** » پنج شنبه 5 مهر 1386, 5:35 pm

باشه
هادی بدو نون بخر