صفحه 1 از 4

ارسال شده: سه شنبه 12 تیر 1386, 5:41 pm
توسط Babak Radfar
حالا که اينقدر جالب راجع به بقيه دست به پيش بيني و پيش گويي زديد و واسه هم شايعه ساختيد و اسم همسر آينده همديگه رو گفتين و سعي کردين واسه هم همسر پيداکنين و ...يه پيش بيني هم راجع به آينده خودتون بکنيد :D

ارسال شده: سه شنبه 12 تیر 1386, 6:57 pm
توسط hadi
احتمالاً با کوراندو میرم تو دره وو وو وووو ووو خلــــــــــــــــــــــــــــــــاص :lol:

ارسال شده: سه شنبه 12 تیر 1386, 7:15 pm
توسط hamideht
امواج منفی نفرست بچه


من یه گرافیست مشهور میشم که از همه شرکتها بهم التماس میکنند که 1 روز بیا اینجا :o

ارسال شده: سه شنبه 12 تیر 1386, 9:48 pm
توسط Elham
من و همسرم تا سال دیگه کار ایلتزمون رو می گیریم و کار دانشگاهمون تو انگلیس درست می شه و رسما این ایران بدردنخور رو می داریم و واسه آخوندا
خوب اونجا دو تایی درس می خونیم مدرکمون رو که گرفتیم یا میریم امریکا یا استرالیا
کار بزرگی نمیخوایم تو این دنیا انجام بدیم اصلا هم هیچکدوممون علاقه ای به معروفیت نداریم
سعی می کنیم زندگی آرومی داشته باشیم

در مورد بچه هم هیچ تصمیمی نگرفتیم

ارسال شده: چهار شنبه 13 تیر 1386, 3:30 pm
توسط hadi
به خاطر وطن پرستی الهام و شوهرشو میکشم خودمم به دار آویخته میشم :lol:

ارسال شده: پنج شنبه 14 تیر 1386, 1:58 pm
توسط hamideht
:o

ارسال شده: پنج شنبه 28 تیر 1386, 1:59 am
توسط abri
من انشالله دكترامو ميگيم و صبح تا شبمو تو ازمايشگاهها ميگذرونم

:D

بگو ايشالله!!!!

ارسال شده: پنج شنبه 28 تیر 1386, 5:06 pm
توسط TNZ
من هم دکترامو می گیرم میششم دکتر مهندس :D :P

ارسال شده: دو شنبه 12 شهریور 1386, 8:49 am
توسط nabeghe
:?: :?: :?: :?: :?: :?:

ارسال شده: دو شنبه 12 شهریور 1386, 9:39 am
توسط Babak Radfar
فعلا آخر آخرشو پيش بيني ميکنم که مرگه.بيشتر از اين الآن مخم اجازه نميده به چيزي فکر کنم :wink:

ارسال شده: دو شنبه 12 شهریور 1386, 10:02 am
توسط TNZ
من همون که قبلاً گفتم

ارسال شده: دو شنبه 12 شهریور 1386, 10:30 am
توسط hadi
کاپیتان Air Bus :lol:

ارسال شده: دو شنبه 12 شهریور 1386, 2:48 pm
توسط TNZ
چرا به آینده خودت می خندی؟

ارسال شده: دو شنبه 12 شهریور 1386, 7:43 pm
توسط abri
لابد خنده داره
:D
اینم فارسی واسه بابک

ارسال شده: دو شنبه 12 شهریور 1386, 9:58 pm
توسط Babak Radfar
abri نوشته شده:لابد خنده داره
:D
اینم فارسی واسه بابک
ممنونم ابري جان ولي سعي کن هميشه فارسي بنويسي :P
اگر چه ميدونم اين خواسته برآورده کردنش سخته :)

ارسال شده: سه شنبه 13 شهریور 1386, 6:32 pm
توسط TNZ
ابری یه کیبورد فارسی بخر دیگه انگلیسی تایپ نکنی چشمم ضعیف شد بس که تایپ انگلیسی خوندم :shock:

ارسال شده: سه شنبه 13 شهریور 1386, 9:27 pm
توسط saeedeh
آینده ای که تو زهنمه اینه که از دقدقه های امروزم خلاص می شم و اونطور که دوس دارم زندگی می کنم .
کار تو عسلویه و کارهای اکتشافی تا زمانی که بتونم سعی می کنم ازدواج نکنم و خودمو وقف مردم مملکتم کنم هر چند بقول خیلی نشدنیه ولی تصمیم گرفتم که انجام بدمش :)

ارسال شده: سه شنبه 13 شهریور 1386, 9:39 pm
توسط Babak Radfar
خيلي خوشحالم از اين بابت.
و اين رو هم بگم که عشق و علاقه به کار و موفقيت در اون بسيار قويتر از عشق دو انسان به هم ديگه ست به نظرم.
آدميزاد موجود خيلي پيچيده ايه و به خاطر متفکر بودنش خيلي از رفتارهاشو نميشه پيش بيني کرد

ارسال شده: سه شنبه 13 شهریور 1386, 9:48 pm
توسط Babak Radfar
آينده مغزم اينه که بعد از مرگم ميگه آخييييييش اين نکبت اينقدر از من کار کشيد تا جونش در اومد!!! :o :lol:

ارسال شده: چهار شنبه 14 شهریور 1386, 1:32 pm
توسط TNZ
آینده عاقل تر و باهوش تر و پولدار تر و مودب تر و درس خون تر و ... غیره تر می شم :D