صفحه 6 از 7

ارسال شده: پنج شنبه 5 مهر 1386, 1:22 pm
توسط mmk
:o پیانوم کجا بووووووووووووود

ارسال شده: پنج شنبه 5 مهر 1386, 6:04 pm
توسط TNZ
پیانو رو قراره مهدی بخره :)

ارسال شده: پنج شنبه 5 مهر 1386, 9:41 pm
توسط saeedeh
من گشنمهههههههههههههههه روده کوچیکه و بزرگه سر معده دعواشونه یکی به دادم برسه :cry:

ارسال شده: جمعه 6 مهر 1386, 9:15 am
توسط hamideht
منم همینطور :?

ارسال شده: جمعه 6 مهر 1386, 1:44 pm
توسط TNZ
منم گشنمه ولی نه خیلی فجیع

ارسال شده: جمعه 6 مهر 1386, 10:00 pm
توسط پيلاپيلا
اعتراف ديگه اي جز شكم نبود؟ :roll:

ارسال شده: جمعه 6 مهر 1386, 10:03 pm
توسط Babak Radfar
چرا منم دلم پيپمو ميخواد که بچاقمش الآن

ارسال شده: جمعه 6 مهر 1386, 10:13 pm
توسط saeedeh
آخه وحیده جون ماه رمضونی که نمی شه کار بدی انجام داد که بیایم اینجا اعتراف کنیم کار خوب رو هم بگیم دیگه مار خوب نیست که پس می بینی که به خودی خوی ما می مونیمو شکم :D

ارسال شده: جمعه 6 مهر 1386, 10:18 pm
توسط پيلاپيلا
Babak Radfar نوشته شده:چرا منم دلم پيپمو ميخواد که بچاقمش الآن
اي واي پس اينجا پيپ كش هم داشتيم

ارسال شده: جمعه 6 مهر 1386, 10:40 pm
توسط Babak Radfar
آره جانم.من پيپ ميکشم سيگار نميکشم معمولا.تو مشروبات هم همه جورش رو ميخورم آبجو و شراب رو از همه بيشتر دوست دارم
البته غير از پيپ و توتونش چيز ديگه اي توخونه پيدا نميشه اگه مهموني اي چيزي باشه اين جور چيزها هم توش باشه ما هم ميخوريم

ارسال شده: شنبه 7 مهر 1386, 5:43 am
توسط TNZ
خیلی کار بدی می کنی

ارسال شده: شنبه 7 مهر 1386, 1:00 pm
توسط mmk
وای وای وای
کار بد :roll:

ارسال شده: یک شنبه 8 مهر 1386, 9:34 am
توسط پيلاپيلا
خدا مرگم بده وای نباشم این روزارو ببینم

ارسال شده: یک شنبه 8 مهر 1386, 1:43 pm
توسط mmk
بابا خدا نکنه این حرفا چیه
دیگه نمیکنه مار بد مطمئن باش :D

ارسال شده: دو شنبه 9 مهر 1386, 7:02 am
توسط Babak Radfar
حافظ گفت:
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نيست
درحق ما هرچه گويد جاي هيچ اکراه نيست
بنده پيرخراباتم که لطفش دائم است
ور نه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست

ارسال شده: پنج شنبه 10 آبان 1386, 9:04 am
توسط saviola
سید میگه:


من اعتراف میکنم که دهن چت رو سرویس کردم !!
البته توصیه میکنم که این کارو نکنین زیرا ... !!!!!!!!!!!!!!!!

حالا زیراش بمونه واسه بعد!! :D

ارسال شده: پنج شنبه 10 آبان 1386, 1:31 pm
توسط mmk
من اعتراف میکنم
به جون مدرم من بی گناهم
من نمیخواستم این کارو بکنم
ولی شیطون وسوسم کرد
ولی باور کن جناب سروان من بی گناهم
نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه


کات :!: :?: :wink:

ارسال شده: جمعه 11 آبان 1386, 12:27 pm
توسط saviola
من یه بار سوزن ته گرد گذاشتم تو مبل !
یکی روش نشست! :oops:

من واسه یکی دیگه گذاشته بودم دوست بابام روش نشسته بوده!! :D

ارسال شده: جمعه 11 آبان 1386, 2:49 pm
توسط TNZ
برا کی گذاشته بودی؟ :shock:

ارسال شده: جمعه 11 آبان 1386, 8:59 pm
توسط saviola
تو شرکتی بود که بابام کار میکرد!
برا یکی از کارگرا!

:oops: :D

با هم دوست بودیم! :P