بيا تو و اعتراف کن

گپ و سرگرمی اعضا
Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

پست توسط Nersi » دو شنبه 14 آبان 1386, 9:39 pm

من اعتراف می کنم به کاشتن یه درخت.و سبز شدن این درخت.ازش حلالیت می طلبم :D :D
-----> :)

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

پست توسط saviola » سه شنبه 15 آبان 1386, 12:56 am

Nersi نوشته شده:من اعتراف می کنم به کاشتن یه درخت.و سبز شدن این درخت.ازش حلالیت می طلبم :D :D

مننزورت منم!؟؟


بچه هایی که همکلاسیم بودن!!
یادتونه میز صندلی معلمامون چقدر ارتفاع داشت!
بعد یه وقتایی یهویی معلما که میشستن روش زیرشون خالی میشد!!! :oops:


میخوام اعتراف کنم که کار من بود دستکاری میکردم میزو! :P
اما این بار گورباچوف نامرد هیم میومد میزو درستش میکرد!!


:D

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

پست توسط nono » چهار شنبه 23 آبان 1386, 7:32 pm

من تو این مدت خیلی اشتباه کردم اینو اعتراف می کنم
ولی باید وقت واشه جبرانش هم باشه :cry: :cry: :cry:


حالا هب بشین فکر بد کن که چه اشتباهی :P
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط hadi » یک شنبه 15 فروردین 1389, 10:27 am

من اعتراف می کنم اعتیاد به وب گردیمو با یه مسافرت نوروزی 17 روزه به جایی که اینترنت نبود ترک کردم :D :D :D

و البته یادم رفت قبلش اعتراف کنم که اون اعتیادو داشتم :lol:

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط hamideht » دو شنبه 16 فروردین 1389, 7:54 am

الان احیانا اعتیاد به بیل نداری؟ :D :D :D :D
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط hadi » سه شنبه 17 فروردین 1389, 5:14 am

hamideht نوشته شده:الان احیانا اعتیاد به بیل نداری؟ :D :D :D :D
من اعتراف می کنم که خیلی بیل زدم، ولی دستم درد میکنه، برا همین اعتیاد ندارم بهش :D

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط nono » پنج شنبه 19 فروردین 1389, 4:27 pm

من اعتراف می کنم که یادم نمیاد به چی می خوام اعتراف کنم :roll:
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
کراش
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 136
تاریخ عضویت: چهار شنبه 29 شهریور 1385, 6:54 am

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط کراش » جمعه 1 بهمن 1389, 12:50 pm

داستان از اینجا شروع میشه که زمستون سال 42 بود من و بهروز و بیک و بهمن و ایرج و ملک و مهدی به اتفاق هم داشتیم حکم بازی میکردیم دست اخر بودو با حاکمیت اینجانب که در نهایت بازی به نفع ما به پایان رسید.به هر حال دوران جوانی بود کاریش نمیشد کرد شیطون وسوسمون کرد سخترین حکمو اجرا کردم خدا منو ببخشه خودش میدونه منظوری نداشتم. خلاصه به بازنده ها امر کردم که لخت بشن ( :goosfand: فکرتون جای بد نره ادامه دارد منتظر باشین)روم به دیوار تنها لباسی که موند رو تنشون فقط یه شورت مامان دوز قل قلی بود ,با کلی کرکرو خنده با چسب دستو پای اینا رو بستیم طوری که اصلا نمی تونستن تکوم بخورن اونام هنوز نمی دونستن قضیه از چه قراره و در نهایت چه کار خواهم کرد می دونم شما هم هنوز نتونستین حدس بزنین چه اتفاقی براشون افتاد.جدا باور داشته باشین شیطون موجود عجیبیه :twisted: .به کمک دوستان, این دو بنی بشر رو دست و پا بسته تو چله زمستون سال 42 که هوا بسی بسیار نا جوانمردانه سگ سرد بود بردیم انداختیم تو حیاط رو برفها :oops: در بستیم اومدیم تو تا از سرمای زمستون لذت ببرن چشمتون روز بد نبینه بعد 2 دقیقه که رفتیم سراقشون دوتاشونم قندیل بسته بودن.سرما چنان مثل کنه به وجودشون رخنه کرده بود که کنده نمیشد تا خود صبح داشتن کنار بخاری می لرزیدن فردای اون روز هم دو تا شونم چنان سرمایی خورده بودن که هنوزم طعم تلخ و شیرینش تو دینشون مونده.ولی باور کنید من بی گناه بودم اگه دستم به این ابلیس برسه این بار دست و پای اونو میبندم تا خود بهار میندازمش رو برفها. :koose: نا گفته نماند بعد اون تو چنین بازیهای حکم داری تلافی کردن حالا بماند چه اتفاقاتی که سر بنده نیومد.ولی از همه اینا گزشته اون شب یاد و خاطره شیرینی برامون به جا گذاشته :D
به امید روزی که بتونیم بفهمیم کی هستیم

نمایه کاربر
saviola
!
پست: 2260
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 8:46 am
تماس:

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط saviola » سه شنبه 14 خرداد 1392, 4:30 am

اعتراف میکنم هر از گاهی میام اینجا سر میزنم!

لامصب دفتر خاطراتیه برا خودش :-\

نمایه کاربر
Ahmaad
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1669
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
محل اقامت: Kuwait
تماس:

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط Ahmaad » یک شنبه 2 تیر 1392, 3:42 pm

saviola نوشته شده:اعتراف میکنم هر از گاهی میام اینجا سر میزنم!

لامصب دفتر خاطراتیه برا خودش :-\
آره بعضی موضوع هاش خیلی باحال بود :دی! چه آدمایی بودیم... :D 8)
اولین پست من تو این فروم خیلی باحاااال ه :lol: :lol:
تصویر

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط hadi » یک شنبه 23 تیر 1392, 7:24 pm

Ahmaad نوشته شده:
saviola نوشته شده:اعتراف میکنم هر از گاهی میام اینجا سر میزنم!

لامصب دفتر خاطراتیه برا خودش :-\
آره بعضی موضوع هاش خیلی باحال بود :دی! چه آدمایی بودیم... :D 8)
اولین پست من تو این فروم خیلی باحاااال ه :lol: :lol:
تو همه ی پستات باحاله :mrgreen:

گارسن! شپسی بده خدمت آقا :D

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
nono
ReD RoSe
ReD RoSe
پست: 2411
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مهر 1386, 7:38 pm
تماس:

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط nono » چهار شنبه 2 مرداد 1392, 11:52 pm

اعتراف می کنم منم هر از گاهی میام اونجا یاد اون زمان ها می کنم که شلوغ بود
دلم کلی تنگ میشه واسه بچه ها

بیاین دیگه نا مردهااا اینجا رو ول کردین به امون خدا رفتین سر خونه زندگیتون :cry: :cry: :cry: :cry: :cry:
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !

نمایه کاربر
Ahmaad
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1669
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
محل اقامت: Kuwait
تماس:

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط Ahmaad » شنبه 12 مرداد 1392, 12:18 am

hadi نوشته شده:
Ahmaad نوشته شده:
saviola نوشته شده:اعتراف میکنم هر از گاهی میام اینجا سر میزنم!

لامصب دفتر خاطراتیه برا خودش :-\
آره بعضی موضوع هاش خیلی باحال بود :دی! چه آدمایی بودیم... :D 8)
اولین پست من تو این فروم خیلی باحاااال ه :lol: :lol:
تو همه ی پستات باحاله :mrgreen:

گارسن! شپسی بده خدمت آقا :D
چاکریم آقا!
خدایی تیم خوبی بودیم تو تیکه انداختن! :lol:
خدا ببخشدمون :دی
تصویر

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط Nersi » دو شنبه 17 آذر 1393, 10:57 am

اعتراف ميكنم كه اشتباه كردم كه اين گوشي رو خريدم.من دلم گوشي خودمو ميخوااااد. :? دلم براش تنگ شد :(
-----> :)

نمایه کاربر
Ahmaad
آخرشه !
آخرشه !
پست: 1669
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 7:05 pm
محل اقامت: Kuwait
تماس:

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط Ahmaad » جمعه 28 آذر 1393, 10:31 am

چی خریدی مگه؟؟
تصویر

Nersi
آخرشه !
آخرشه !
پست: 2493
تاریخ عضویت: شنبه 5 آبان 1386, 11:40 am
محل اقامت: تهران

Re: بيا تو و اعتراف کن

پست توسط Nersi » سه شنبه 23 دی 1393, 7:11 am

Ahmaad نوشته شده:چی خریدی مگه؟؟
دو ماه پيش گوشيمو تو خيابون ازم زدن.گوشيم اپل بود. :( حرصم دراومد گفتم چيز ديگه بگيرم كه رو اپل زوم هستن واسه دزدي.رفتم سوني زِد 3گرفتم؛گوشي خوبي بود اما به دل من نمي نشست.البته نواقصي هم داشت كه رو مخ بود.بعد از اين اعترافي كه اينجا كردم گوشيمو ردش كردم و دوباره اپل گرفتم. :Hoora:
-----> :)

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان