اسیر رویاها میشم، دوباره باز تنها میشم

به شب میگم پیشم بمونه، به باد میگم تا صبخ بخونه
بخونه از دیار یاری ، که توش منو تنها نزاری

محمود نوشته شده:دوباره همون شعر رو میزارم![]()
![]()
میمیرم برات
نمیدونستی میمیرم بی تو بدون چشات
رفتی از برم
نمیدونستی که دلم بسته به ساز صدات
آرزومه که میدونستی که من میمیرم برات میمیرم برات
عاشقم هنوز
نمیخواستی که بمونی و بسوزی به ساز دلم
گفتی من میرم
تو میخواستی بری تا فردا ها گل خوشگلم
برو راهی نیست تا فرداها از آب و گلم از اب و گلم گل خوشگلم
سفرت بخیر
اگه میری از اینجا تک تنها تا یه شهر دور
برو که رفتن بدون ما میرسه به یه دنیا نور
سفرت بخیر
برو گرشکستی زمن میتونی دوباره بساز
از دلی شکسته نا امید و خسته تو باز غرور تو بازم غرور
نمیخوام بیای
نمیخوام میون تاریکی من تو حروم بشی
نمیخوام ازت نمیخوام مثل یه شمع بسوزی برام تا تموم بشی
برو تا بزرگی میخوام که فقط آرزوم بشی آرزوم بشی
میمیرم برات
نمیدونستی میمیرم بی تو بدون چشات
رفتی از برم نمیدونستی که دلم بسته به ساز صدات.........
معین اسمش نعمت الله نیست نصر الله هستش!Babak Radfar نوشته شده:پس از آن غروب رفتن اولين طلوع من باش
من رسيدم رو به آخر تو بيا شروع من باش
شبو ازقصه جدا کنچکه کن رو باور من
خط بکش رو جاي پاي گريه هاي آخر من...
نعمت الله معين
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان