ادیب
دوره حکومتت تموم شده گذشت اون موقع که ریش سفید بودی آقا
الان تنها ارفاقی که می شه بهت کرد اینه که مثل یه شهروند معمولی خودت یه سمت معمولی واسه خودت انتخاب کنی
حالا اگه خواستی هم می تونی بیای تو جرگه بچه های من
عشقها میمیرند رنگها رنگ دگر می گیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست نخورده بجا می مانند ...
الهام با من چه نسبتي پيدا ميکنه؟
علما بياين مساله رو حل کنين!!!
اونوقت من چند تا بچه و نوه دارم؟
يکي بياد بچه هامو برام بشمره با نوه هام!!!
دختراي گلم پسراي عزيزم يکيتون بره يه قلم و کاغذ برداره بياره شجره نامه خانوادمونو بنويسه و ترسيم کنه اگر نه نسلمون ازبين ميره!
هي بزرگ ميشيم و بچه ها و نوه ها و دامادها و عروسها و جاري ها و باجناققها زياد ميشن نميفهميم از دستمون در ميره!
nono نوشته شده:ااا من این همه وقته اومدم هنوز تکلیفم معلوم نشده
ادیب از دور میاد کنج میشینه؟؟؟
اول من بی خانمان را خونه بدید
خوب نونوی من
شما از اول که اومدی نگفتی من نسبتم چیه؟
خودت می بریدی می دوختی بعد می شکافتی
یه روز می خواستی عروس شی یه روز دختر همسایه یه روز خاله یه روز خواهر
اگر تو هم دوست داری بیا بشو دختر من
حالا که من مامان می شم مامان توام می شم
عشقها میمیرند رنگها رنگ دگر می گیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست نخورده بجا می مانند ...