صفحه 2 از 23

ارسال شده: دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:12 pm
توسط Elham
می خوام به همه بگم :

نگاه كن كه غم درون ديده ام
چگونه قطره قطره آب مي شود
چگونه سايه سياه سركشم
اسير دست آفتاب مي شود
نگاه كن
تمام هستيم خراب مي شود
شراره اي مرا به كام مي كشد
مرا به اوج مي برد
مرا به دام ميكشد
نگاه كن
تمام آسمان من
پر از شهاب مي شود
تو آمدي ز دورها و دورها
ز سرزمين عطر ها و نورها
نشانده اي مرا كنون به زورقي
ز عاجها ز ابرها بلورها
مرا ببر اميد دلنواز من
ببر شهر شعر ها و شورها
به راه پر ستاره ه مي كشاني ام
فراتر از ستاره مي نشاني ام
نگاه كن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چين بركه هاي شب شدم
چه دور بود پيش از اين زمين ما
به اين كبود غرفه هاي آسمان
كنون به گوش من دوباره مي رسد
صداي تو
صداي بال برفي فرشتگان
نگاه كن كه من كجا رسيده ام
به كهكشان به بيكران به جاودان
كنون كه آمديم تا به اوجها
مرا بشوي با شراب موجها
مرا بپيچ در حرير بوسه ات
مرا بخواه در شبان دير پا
مرا دگر رها مكن
مرا از اين ستاره ها جدا مكن
نگاه كن كه موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب ميشود
صراحي سياه ديدگان من
به لالاي گرم تو
لبالب از شراب خواب مي شود
به روي گاهواره هاي شعر من
نگاه كن
تو ميدمي و آفتاب مي شود

ارسال شده: دو شنبه 23 مرداد 1385, 9:32 pm
توسط soheil
می خوام بگم ...
امشب از اون شبای آبیه ...
کاش می تونستم این آبی ها رو با همه قسمت کنم..

ارسال شده: سه شنبه 24 مرداد 1385, 11:06 am
توسط hamideht
می خوام بگم کاش من میتونستم مشکلاتتونو حل کنم دوستای خوبم

ارسال شده: سه شنبه 24 مرداد 1385, 11:12 am
توسط soheil
کاش حمیده به جای حرف زدن عمل می کرد..

ارسال شده: سه شنبه 24 مرداد 1385, 12:24 pm
توسط Elham
من حاضرم مشاوره بدم :lol: :lol: :lol:
ولی قول نمی دم مشکلاتتون صد درصد حل شه ها :lol: :lol: :lol:

دوست دارم به همه بگم بچه ها با ناراحتی هیچ مشکلی حل نمی شه بشینید فکرای اساسی تری بکنید

ارسال شده: سه شنبه 24 مرداد 1385, 9:51 pm
توسط baran
مي خوام بهش بگم حالم ازت بهم ميخوره...
اگه خودم هم جوابت رو دادم يه بار ديگه نسبت به خودم هم همين احساس رو خواهم داشت...
بسه ديگه برووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو :cry: :cry: :cry: :roll:

ارسال شده: سه شنبه 24 مرداد 1385, 10:15 pm
توسط soheil
می خوام بگم که دیگه تنهام بذار...

ارسال شده: چهار شنبه 25 مرداد 1385, 7:50 am
توسط Elham
می خوام بگم خیلی بدیییییییییییییی

این رسمش نیستااااااااااااااااااااااااا

ارسال شده: چهار شنبه 25 مرداد 1385, 12:15 pm
توسط soheil
الهام با تو نبودم که...
نکنه تو هم با من نبودی..
:D
اینجا آدم به خودش شک می کنه

ارسال شده: چهار شنبه 25 مرداد 1385, 4:45 pm
توسط baran
مي خوام بهش بگم...
فکر ميکنم تو تک بودي...
مثل تو هنوز پيدا نکردم :wink:

ارسال شده: چهار شنبه 25 مرداد 1385, 7:09 pm
توسط Elham
خداگفت به دنيا مي آورم تا عاشق شويد
آزمونتان تنها همين است
عشق
وهرکه عاشق ترآمد نزديکتراست
پس نزديکترآييد نزديکتر
خدا گفت عشق فرصت گفتگوست
گفتگو با من. با من گفتگو کنيد
عشق کمند من است.کمندي که شما را
پيش من آورد. کمندم را بگيريد
وليلي کمند خدا را گرفت.
ليلي نام عام دختران زمين است.
نام ديگر انسان....

ارسال شده: چهار شنبه 25 مرداد 1385, 7:10 pm
توسط Elham
عشق رازي است مقدس.
براي کساني که عاشقند..عشق براي هميشه بي کلام ميماند....
اما براي کساني که عشق نمي ورزند..عشق شوخي بي رحمانه اي بيش نيست.

ارسال شده: چهار شنبه 25 مرداد 1385, 10:43 pm
توسط baran
نگاه مهربونت رو ازم نگير....
ميميرم! :cry: :cry: :cry:

ارسال شده: پنج شنبه 26 مرداد 1385, 7:27 pm
توسط soheil
می خوام بهش بگم...
چرا بهم سر نمی زنی؟

ارسال شده: شنبه 28 مرداد 1385, 1:19 pm
توسط Elham
میخوام بهش بگم دیشب جات خیلی خالی بود
خیلی دلتنگتم
:(

ارسال شده: یک شنبه 29 مرداد 1385, 9:50 am
توسط TNZ
خیلی بی معرفتی
بد بد بد بد :cry:

ارسال شده: یک شنبه 29 مرداد 1385, 9:58 am
توسط Elham
لطفا حال همه مریضا رو خوب کن
حال بابابزرگ رو هم خوب کن مرسی :oops: :oops:

ارسال شده: دو شنبه 30 مرداد 1385, 6:50 pm
توسط baran
مي خوام بگم...

فکرم و مشغول کردي.. يه کم ميترسم... :roll:


اين تاپيک رو خيلي دوست دارم! :oops:

ارسال شده: دو شنبه 30 مرداد 1385, 7:18 pm
توسط soheil
می خوام بگم که تو گل گیر کردم..
کمکم کن.

ارسال شده: دو شنبه 30 مرداد 1385, 8:34 pm
توسط TNZ
فقط چند روز دیگه مونده به ...