يه آهنگ واسه قبليت بخون...!
Re:
کی می دونه تو دل تاریک شب چی می گذره؟؟؟!!!
جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه
زیر دیوار بلندی یه نفر جون می کنه
کی می دونه تو دل تاریک شب چی می گذره
پای ِ برده های شب اسیر زنجیر غمه
دلم از تاریکی ها خسته شده...
جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه
زیر دیوار بلندی یه نفر جون می کنه
کی می دونه تو دل تاریک شب چی می گذره
پای ِ برده های شب اسیر زنجیر غمه
دلم از تاریکی ها خسته شده...
----->

Re:
سر اومد زمستون شكفته بهارون
گل سرخ خورشيد باز اومدو شب شد گريزون
كوهها لاله زارن لاله ها بيدارن
تو كوهها دارن گل گل گل آفتابو مي كارن
توي كوهستون دلش بيداره
تفنگ و گل و گندم داره مياره
توي سينه اش جان جان جان
يه جنگل ستاره داره، جان جان، يه جنگل ستاره داره
سر اومد زمستون شكفته بهارون
گل سرخ خورشيد باز اومدو شب شد گريزون
لبش خنده نور دلش شعله شور
صداش چشمه و يادش آهوي جنگل دور
توي كوهستون دلش بيداره
تفنگ و گل و گندم داره مياره
توي سينه اش جان جان جان
يه جنگل ستاره داره، جان جان، يه جنگل ستاره دار
گل سرخ خورشيد باز اومدو شب شد گريزون
كوهها لاله زارن لاله ها بيدارن
تو كوهها دارن گل گل گل آفتابو مي كارن
توي كوهستون دلش بيداره
تفنگ و گل و گندم داره مياره
توي سينه اش جان جان جان
يه جنگل ستاره داره، جان جان، يه جنگل ستاره داره
سر اومد زمستون شكفته بهارون
گل سرخ خورشيد باز اومدو شب شد گريزون
لبش خنده نور دلش شعله شور
صداش چشمه و يادش آهوي جنگل دور
توي كوهستون دلش بيداره
تفنگ و گل و گندم داره مياره
توي سينه اش جان جان جان
يه جنگل ستاره داره، جان جان، يه جنگل ستاره دار
کد: انتخاب همه
http://www.metaarchivegroup.com/muflash.aspx?id=aftabkaran-e-jangal
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re:
طعم خیس اندوه و اتفاق افتاده
یه آه خداحافظ ، یه فاجعه ی ساده
خالی شدم از رویا ، حسی من و از من برد
یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد
ای معجزه ی خاموش ، یه حادثه روشن شو
یه لحظه ، فقط یه آه ، هم جنس شکفتن شو
از روزن این کنج خاکستری پرپر
مشغول تماشای ویرون شدن من شو
برگرد (برگرد) به برگشتن ، از فاصله دورم کن
یه خاطره با من باش ، یه گریه غرورم کن
از گرگر بی رحمه این تجربه ی من سوز
پرواز رهایی باش به ضیافته دیروز
به کوچه که پیوستی ، شهر از تو لبالب شد
لحظه آخر لحظه ، شب عاقبت شب شد
آغوش جهان رو به دلشوره شتابان بود
راهی شدنت حرفه نقطه چینه پایان بود
ای معجزه ی خاموش ، یه حادثه روشن شو
یه لحظه ، فقط یه آه ، هم جنس شکفتن شو
از روزن این کنج خاکستریه پرپر
مشغول تماشای ویرون شدن من شو
یه آه خداحافظ ، یه فاجعه ی ساده
خالی شدم از رویا ، حسی من و از من برد
یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد
ای معجزه ی خاموش ، یه حادثه روشن شو
یه لحظه ، فقط یه آه ، هم جنس شکفتن شو
از روزن این کنج خاکستری پرپر
مشغول تماشای ویرون شدن من شو
برگرد (برگرد) به برگشتن ، از فاصله دورم کن
یه خاطره با من باش ، یه گریه غرورم کن
از گرگر بی رحمه این تجربه ی من سوز
پرواز رهایی باش به ضیافته دیروز
به کوچه که پیوستی ، شهر از تو لبالب شد
لحظه آخر لحظه ، شب عاقبت شب شد
آغوش جهان رو به دلشوره شتابان بود
راهی شدنت حرفه نقطه چینه پایان بود
ای معجزه ی خاموش ، یه حادثه روشن شو
یه لحظه ، فقط یه آه ، هم جنس شکفتن شو
از روزن این کنج خاکستریه پرپر
مشغول تماشای ویرون شدن من شو
----->

Re:
برای nersi عزیز
تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره
رنگ چشمای تو بارونو به یادم میاره
وقتی نیستی زندگیم فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو به یادم میاره
من نیازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون میکنه
من نیازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو مثل وسوسه شکار یک شاپرکی
تو مثل شوق رها کردن یک بادبادکی
تو قشنگی مثل شکل هایی که ابرا میسازن
گل های اطلسی از دیدن تو رنگ میبازن
اگه مردهای تو قصه بدونن که اینجایی
برای بردن تو با اسب بالدار می تازن
تن تو ظهر تابستون رو به یادم میاره
رنگ چشمای تو بارونو به یادم میاره
وقتی نیستی زندگیم فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو به یادم میاره
من نیازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون میکنه
من نیازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو مثل وسوسه شکار یک شاپرکی
تو مثل شوق رها کردن یک بادبادکی
تو قشنگی مثل شکل هایی که ابرا میسازن
گل های اطلسی از دیدن تو رنگ میبازن
اگه مردهای تو قصه بدونن که اینجایی
برای بردن تو با اسب بالدار می تازن
Re:
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه می خواهی
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه میخواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه میخواهی
شدم بیگانه با هستی زخود بیخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه می خواهی
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه میخواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه میخواهی
شدم بیگانه با هستی زخود بیخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر
----->

Re:
اگه تقدیرمون می خوای
تو بغض نفسم باشی
اگه دیر آرزو کردم
که تو همنفسم باشی
نمیشه باورم حالا
که پیدا کردمت دیره
آخه تنها تو میفهمی
چقدر تنهایی دلگیره
دلم درداتو بیشتر کرد
ببخش چشماتو هم تر کرد
ولی آخر این قصه
غم عشقتو باور کرد
میدونی خیلی می خوامت
ولی تسلیم اشکاتم
اگه تقدیر نمی خواد و
چشای تو نمی خوادم
اگه رنجیده احساست
اگه عشق با تو بد کرده
هنوز منتظری شاید
یه روز پیش تو برگرده
می خوام دلواپست باشم
نمی خوام مثل من باشی
می ترسم آخرش یکروز
تو هم تنهای تنها شی
تو بغض نفسم باشی
اگه دیر آرزو کردم
که تو همنفسم باشی
نمیشه باورم حالا
که پیدا کردمت دیره
آخه تنها تو میفهمی
چقدر تنهایی دلگیره
دلم درداتو بیشتر کرد
ببخش چشماتو هم تر کرد
ولی آخر این قصه
غم عشقتو باور کرد
میدونی خیلی می خوامت
ولی تسلیم اشکاتم
اگه تقدیر نمی خواد و
چشای تو نمی خوادم
اگه رنجیده احساست
اگه عشق با تو بد کرده
هنوز منتظری شاید
یه روز پیش تو برگرده
می خوام دلواپست باشم
نمی خوام مثل من باشی
می ترسم آخرش یکروز
تو هم تنهای تنها شی
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
Re:
باران می بارد امشــــــــب
دلم غم دارد امشــــــــب
آرام جان خســــــته ره می سپارد امشب
در نگاهت مانده چشمم
شاید از فکر سفر برگردی امشب
از تو دارم یادگاری
سردی این بوسه را پیوسته بر لب
قطره قطره اشک چشمم
می چکد با نم نم باران به دامن
بسته ای بار سفر را با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من
رنگ چشمت رنگ دریا
سینه ی من دشت غم را
یادم آید زیر باران با تو بودم با تو تنها
زیر باران با تو بودم زیر باران با تو تنهااااا
باران می بارد امشــــــــب
دلم غم دارد امشــــــــب
آرام جان خســــــته ره می سپارد امشب
این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من
گفتی ای شاید بیائی از سفر اما نمیشه باور من
رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از جانم گناهم...!
دلم غم دارد امشــــــــب
آرام جان خســــــته ره می سپارد امشب
در نگاهت مانده چشمم
شاید از فکر سفر برگردی امشب
از تو دارم یادگاری
سردی این بوسه را پیوسته بر لب
قطره قطره اشک چشمم
می چکد با نم نم باران به دامن
بسته ای بار سفر را با تو ای عاشق ترین بد کرده ام من
رنگ چشمت رنگ دریا
سینه ی من دشت غم را
یادم آید زیر باران با تو بودم با تو تنها
زیر باران با تو بودم زیر باران با تو تنهااااا
باران می بارد امشــــــــب
دلم غم دارد امشــــــــب
آرام جان خســــــته ره می سپارد امشب
این کلام آخرینت برده میل زندگی را از سر من
گفتی ای شاید بیائی از سفر اما نمیشه باور من
رفتنت را کرده باور التماسم را ببین در این نگاهم
زیر باران گریه کردم بلکه باران شوید از جانم گناهم...!
----->

Re:
دوباره مي سازمت وطن
اگر چه با خشت جان خويش
ستون به سقف تو ميزنم
اگر چه با استخوان خويش
دوباره مي بويم از تو گل
به ميل نسل جوان تو
دوباره مي شويم از تو خون
به سيل اشک روان خويش
اگر چه صد ساله مرده ام
بگور خود خواهم ايستاد
که بردرم قلب اهرمن
به نعره آنچنان خويش
اگر چه پيرم ولی هنوز
مجال تعليم اگر بود
جوانی آغاز ميکنم
کنار نوباوگان خويش
اگر چه با خشت جان خويش
ستون به سقف تو ميزنم
اگر چه با استخوان خويش
دوباره مي بويم از تو گل
به ميل نسل جوان تو
دوباره مي شويم از تو خون
به سيل اشک روان خويش
اگر چه صد ساله مرده ام
بگور خود خواهم ايستاد
که بردرم قلب اهرمن
به نعره آنچنان خويش
اگر چه پيرم ولی هنوز
مجال تعليم اگر بود
جوانی آغاز ميکنم
کنار نوباوگان خويش
معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد
Re:
تصور کن اگه حتی تصــــــور کردنش سخـــــــــــــــــــته
جهانی که هر انساتی تو اون خوشبخته خوشبخته
جهانی که تو اون پول و نجات و قدرت ارزش نیست
جواب هم صدایی هاااا پلیس ضد شورش نیست
نه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره
دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمی ذاره
همه آزاد آزادن همه بی درد بی دردن
تو روزنامه نمی خونی نهنگ ها خودکشی کردن
جهانی رو تصور کن بدون نفرت و باروت
بدون ظلم خودکامه بدون وحشت و تابوت
جهانی رو تصور کن پُر از لبخند و آزادی
لبالب از گل و بوسه پُر از تکرار آبادی
تصور کن اگه حتی تصـــــــــور کردنش جرمه
اگه با بردن اسمش گلو پُر میشه از سرب
تصور کن جهانی رو که توش زندان یه افسانه است
تمام جنگای دنیا شدن مشمول آتش بس
کسی آقای عالم نیست برابر با هم مردم
دیگه سهم هر انسانه تن هر دونه ی گندم
بدون مرز و محدوده وطن یعنی همه دنیا
تصور کن تو می تونی بشی تعبیر این دنیا
جهانی که هر انساتی تو اون خوشبخته خوشبخته
جهانی که تو اون پول و نجات و قدرت ارزش نیست
جواب هم صدایی هاااا پلیس ضد شورش نیست
نه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره
دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمی ذاره
همه آزاد آزادن همه بی درد بی دردن
تو روزنامه نمی خونی نهنگ ها خودکشی کردن
جهانی رو تصور کن بدون نفرت و باروت
بدون ظلم خودکامه بدون وحشت و تابوت
جهانی رو تصور کن پُر از لبخند و آزادی
لبالب از گل و بوسه پُر از تکرار آبادی
تصور کن اگه حتی تصـــــــــور کردنش جرمه
اگه با بردن اسمش گلو پُر میشه از سرب
تصور کن جهانی رو که توش زندان یه افسانه است
تمام جنگای دنیا شدن مشمول آتش بس
کسی آقای عالم نیست برابر با هم مردم
دیگه سهم هر انسانه تن هر دونه ی گندم
بدون مرز و محدوده وطن یعنی همه دنیا
تصور کن تو می تونی بشی تعبیر این دنیا
----->

Re:
Play grounds school bell rings again
Rain clouds come to play again
Has no one told you she’s not breathing?
Hello I’m your mind giving you some one to talk to… Hello
If I smile and don’t believe
Soon I know I wake from this dream
Don’t try to fix me,I’m not broken …Hello I’m the lie living for you so you can hide…don’t cry
Suddenly I know I’m not sleeping Hello I’m still here of that’s left of yesterday
----->

Re:
نگو قراره که دیگه
یه لحظه پیشم نباشی
نمیذارم یواش یواش
همرنگ سایه ها بشی
دسته گلاتو نمی خوام
خاطره ها تو نمی خوام
خودت که بهتر می دونی
که من فقط تورو می خوام
یه لحظه پیشم نباشی
نمیذارم یواش یواش
همرنگ سایه ها بشی
دسته گلاتو نمی خوام
خاطره ها تو نمی خوام
خودت که بهتر می دونی
که من فقط تورو می خوام
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
Re: يه آهنگ واسه قبليت بخون...!
این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیک تره
کاش میتونستم بخونم ققد هزار تا پنجره
قد هزار تا پنجره تنهایی آواز می خونم
دارم با کی حرف م زنم نمیدونم نمیدونم
طلوع من طلوع من وقتی غروبپر بزنه
موقع رفتن منه
کاش میتونستم بخونم ققد هزار تا پنجره
قد هزار تا پنجره تنهایی آواز می خونم
دارم با کی حرف م زنم نمیدونم نمیدونم
طلوع من طلوع من وقتی غروبپر بزنه
موقع رفتن منه

زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
Re: يه آهنگ واسه قبليت بخون...!
یار دبستانی من
با من و همراه منی

با من و همراه منی
















بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: يه آهنگ واسه قبليت بخون...!
همراه شو عزيز
همراه شو عزيز
.....................
همراه شو عزيز
.....................
ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
تا چشم بر نور بگشایم.
Re: يه آهنگ واسه قبليت بخون...!
وطن یعنی گذشته، حال، فردا
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی هویت، اصل، ریشه
.......
وطن یعنی همینجا
یعنی ایـــــــــــــــران
تمام سهم یک ملت ز دنیا
وطن یعنی هویت، اصل، ریشه
.......
وطن یعنی همینجا
یعنی ایـــــــــــــــران
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re: يه آهنگ واسه قبليت بخون...!
دلم تنگ است
دلم می سوزد از باغی که می سوزد
نه دیداری نه بیداری
مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری

دلم می سوزد از باغی که می سوزد
نه دیداری نه بیداری
مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری

ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن...
Re: يه آهنگ واسه قبليت بخون...!
تــــــــــــــرس
ترسم از دست تو بوده
برای خواستن عشقم
نیاد اووووووووووووووون
نیاد اون روزی که دیره
واسه ی داشتن عشقم
نیــــــــــــــــــــــاد
تـــــــــــــــــــرس
ترسم ازاینه که روزی من به یاد تو نباشم دیگه دل
دیگه دل سرد بشم از تو برم و با تو نباشم
ترس من اینه که روزی روی قولم پا بذارم
واسه بد بینی و حرفات تو رو تنها بذارم
ترس من از خنده های تلخ و بی روح لب توست
کاشکی بدونی که دل تنهام گمشده تو این شب توست
تـــــــــــــــــــــــرس
ترسم اینه دیربفهمی
عشق پاکو تو نگاهم
دیگه آآآآآآآآآآآآآآآ
دیگه آرزوم نباشه
بمونیم همیشه با هم
تـــــــــــــــــــرس
ترسم از اینه که روزی
من به یاد تو نباشم
دیگه دل
دیگه دل سرد بشم از تو
برم و با تو نباشم
ترس من اینه که روزی روی قولم پا بذارم
واسه بد بینی و حرفات تو رو تنها بذارم
ترس من از خنده های تلخ و بی روح لب توست
کاشکی بدونی که دل تنهام گمشده تو این شب توست
ترسم از دست تو بوده
برای خواستن عشقم
نیاد اووووووووووووووون
نیاد اون روزی که دیره
واسه ی داشتن عشقم
نیــــــــــــــــــــــاد
تـــــــــــــــــــرس
ترسم ازاینه که روزی من به یاد تو نباشم دیگه دل
دیگه دل سرد بشم از تو برم و با تو نباشم
ترس من اینه که روزی روی قولم پا بذارم
واسه بد بینی و حرفات تو رو تنها بذارم
ترس من از خنده های تلخ و بی روح لب توست
کاشکی بدونی که دل تنهام گمشده تو این شب توست
تـــــــــــــــــــــــرس
ترسم اینه دیربفهمی
عشق پاکو تو نگاهم
دیگه آآآآآآآآآآآآآآآ
دیگه آرزوم نباشه
بمونیم همیشه با هم
تـــــــــــــــــــرس
ترسم از اینه که روزی
من به یاد تو نباشم
دیگه دل
دیگه دل سرد بشم از تو
برم و با تو نباشم
ترس من اینه که روزی روی قولم پا بذارم
واسه بد بینی و حرفات تو رو تنها بذارم
ترس من از خنده های تلخ و بی روح لب توست
کاشکی بدونی که دل تنهام گمشده تو این شب توست
زندگی قافیه باران است ، من اگر پاییزم و درختان امیدم همه بی برگ شدند تو بهاری و به اندازه باران خدا زیبایی . . . !
Re: يه آهنگ واسه قبليت بخون...!
خسته ام من
خسته ام من
مثل مرغ بال و پر شکسته ام من
سالها کنج قفس نشسته ام من
این فقط مال نونو بود
خسته ام من





مثل مرغ بال و پر شکسته ام من
سالها کنج قفس نشسته ام من
این فقط مال نونو بود

بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان