عشق

گپ و سرگرمی اعضا
نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » یک شنبه 23 اردیبهشت 1386, 7:23 pm

Elham نوشته شده:ببینید آقای بعد ششم
ازدواج یا عشق نمی تونه ... !
من با نظر الهام در مورد تاثیر نظرات پدر و مادر موافقم
حتی به نظر من ارزش جدا شدن درنفر که به نظر عاشق هم هستن رو داره منتها آدم بازم باید خودش تصمیم نهایی رو بگیره!
خیلی ها رو دیدم که با ازدواج تمام پلهای پشت سر خودشون( از لحاظ عاطفی) رو خراب کردن و بعد از فقط چند ماه پشیمون شدن وحالا باید حسرت برگشت به گذشته رو بکشن!

به هر حال حداقل برای ما ایرانی ها چیز ساده ای نیست ازدواج و همینطور پشیمون شدن ازش!

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

VeRnuS

پست توسط VeRnuS » دو شنبه 24 اردیبهشت 1386, 12:22 am

pas taklifee khodam vo nazaree khodam vo azad andishi vo ehsasatee man chi mishe?

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » دو شنبه 24 اردیبهشت 1386, 6:31 am

VeRnuS نوشته شده:har eshghi bayad ba taa ahood bashe?


yani nemishe bedoone hech taa ahoodi ashegh shod?
من نمی گم صرفا نظر پدر و مادر اگر کامل بخونی می بینی که نوشتم در آخر نظر خود آدمه که شرطه

اما من خودم روی خواستگارهایی که خانوادم می گفتن بده اصلا دیگه فکر هم نمی کردم
چون می دونستم خانوادم دشمنم نیستن

اما بازم داشتم خواستگارهایی که خانوادم خیلی موافق بودند حتی بیشتر از وقتی که شوهرم اومد خواستگاریم اما خوب من وقتی به خودم رجوع می کردم می دیدم نمی تونم با این آدم زندگی کنم یا نمی تونم بخاطر این آدم فداکاری کنم نمی تونم پابه پای اون شخص با مشکلات زندگی روبرو شم پس خیلی راحت می گفتم نه

ضمن اینکه عشق دلیلی نداره ابدی باشه اما یادت باشه که اگه کات شه همیشه حسرت اینکه چرا اون همه عشق و علاقه ابدی نبود تو زندگیت دخیله و حتی اگر بهترین زندگی رو هم داشته باشی هیچوقت طعم واقعی خوشبختی رو نمی چشی مگر عشق قوی تری رو چایگزین عشق سابقت کنی

نمایه کاربر
bodesheshom
خيلي پيشرفت كرده
خيلي پيشرفت كرده
پست: 148
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 6:07 pm
محل اقامت: Tehran

پست توسط bodesheshom » دو شنبه 24 اردیبهشت 1386, 9:32 am

الهام عزیزم
من هم با شما کاملا موافقم که ازدواج باید کاملا با موافقت خانواده ها و پدر و مادر صورت بپذیره و اگه چنین نباشه به یقین میگم که اون ازدواج نمیتونه سرانجام داشته باشه!هیچ کس حق نداره پل زندگی با خانواده اش رو برای به دست آوردن طرف مقابلش بشکنه و اگه بشکنه آدم قابل اعتمادی نیست!
این که خانواده ها باید با هم، هم کفو باشند خیلی مهمه و خیلی چیزهای دیگه ................
موقع ازدواج دختر و پسر باید با چشم باز انتخاب کنن ، به خصوص تو ایران و شرایط فرهنگی کشور ما ! باید نهایت تلاش انجام بشه تا بهترینی رو انتخاب کنیم که از نظر خانواده هم بهترین باشه ولی دیگه نباید خیلی ریز شد و سلیقه های اطرافیان رو در نظر گرفت چون واقعا سلیقه ها مختلف هستند ولی کلیت یه انتخاب شایسته باید لحاظ بشه!
درسته که خانواده هامون ما رو خوب میشناسند و من با این حرفت کاملا موافقم و وقتی به ما اجازه انتخاب رو میدن پس وظیفه ما سنگین تر میشه چون باید انتخاب شایسته ای رو داشته باشیم که با افتخار ازش صحبت کنیم!!
اما مسئله عشق هم باید لحاظ بشه و هر کس در درون خودش بهتر میدونه که احساسی که در درونش هست هوسه و یا عشقه و اگه حتی سر سوزنی بفهمه که اون هوسی بیش نیست بهتره تکلیف خودشو مشخص کنه و خودشو در گیر احساس پوچ نکنه!و اطرافیان رو اذیت نکنه.
به نظر خودم عشقی واقعی هست که بتونه سر سوزنی مارو به یاد خدا بندازه
من خودم وقتی به عشق فکر میکنم و به کلمه آزادی ،درک میکنم که عاشق واقعی خداوند بزرگه که با نهایت عشقش به ما آزادی داده که انتخابش کنیم یا حتی انتخابش نکنیم!
انتخاب الان ما انتخاب یه عمره ! اگه الان خوب باشیم و خوب فکر کنیم و همون طور که گفتم ریشه هامون رو قوی کنیم با بهترین شرایط روحانی و عقلانی الان انتخاب مسیر بعدا رو انجام دادیم و مشکلات هر چه قدر هم بزرگ در نهایت ما رو میلرزونه ولی دیگه مارو از ریشه در نمیاره!
در هر صورت انتخاب یا عدم انتخاب باید با تامل انجام بشه که بعدا پشیمونی در کار نباشه .
هر آدم خودش میدونه که برای کی حاضر فداکاری کنه و برای کی نه .
ولی باز هم به قول دوست خوبم خیلی چیز ها نسبیه و باید زیر یک سقف زندگی کرد تا بتونیم تمام آرمان ها و تلاش های دوران قبل از ازدواج رو محک بزنیم!
و این محکم بودن زن و شوهر رو میطلبه چون دیگه پدر و مادر نیستند که نذارند آب تو دل بچه شون تکون بخوره یا نخوره!!!!!! :) :idea: :)
When you have nothing important or interesting to say, dont let anyone persuad you to say it

نمایه کاربر
saeedeh
آخرشه !
آخرشه !
پست: 461
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 10:54 am
تماس:

پست توسط saeedeh » دو شنبه 24 اردیبهشت 1386, 10:01 pm

به نظر من اون کسی که تو مجردیش به خانواده خودش ارزش قائل بوده بعد از ازدواج به خانواده همسرشم ارزش قائله .
ولی اینکه احترامشونو داشته باشه به این معنی نیست که از خواسته هاش بگذره این به این معنی یه که خواستشو با احترام مطرح کنه و به راهنمایی های خانوادش گوش بده چون شاید این عشقی که دچارش شده سرانجام خوبی نداشته باشه .
مطمیناً خانواده به خصوص مادر و پدر خواستار خوشبختی بپه هاشونن :oops: :wink:
زندگي هديه خداست به تو. طرز زندگي کردن تو، هديه ي توست به خدا

VeRnuS

پست توسط VeRnuS » سه شنبه 25 اردیبهشت 1386, 12:20 am

Elham نوشته شده:
VeRnuS نوشته شده:har eshghi bayad ba taa ahood bashe?


yani nemishe bedoone hech taa ahoodi ashegh shod?
من نمی گم صرفا نظر پدر و مادر اگر کامل بخونی می بینی که نوشتم در آخر نظر خود آدمه که شرطه

اما من خودم روی خواستگارهایی که خانوادم می گفتن بده اصلا دیگه فکر هم نمی کردم
چون می دونستم خانوادم دشمنم نیستن

اما بازم داشتم خواستگارهایی که خانوادم خیلی موافق بودند حتی بیشتر از وقتی که شوهرم اومد خواستگاریم اما خوب من وقتی به خودم رجوع می کردم می دیدم نمی تونم با این آدم زندگی کنم یا نمی تونم بخاطر این آدم فداکاری کنم نمی تونم پابه پای اون شخص با مشکلات زندگی روبرو شم پس خیلی راحت می گفتم نه

ضمن اینکه عشق دلیلی نداره ابدی باشه اما یادت باشه که اگه کات شه همیشه حسرت اینکه چرا اون همه عشق و علاقه ابدی نبود تو زندگیت دخیله و حتی اگر بهترین زندگی رو هم داشته باشی هیچوقت طعم واقعی خوشبختی رو نمی چشی مگر عشق قوی تری رو چایگزین عشق سابقت کنی
man nemifahmam chera hasrat?????
moshkele bazi az dokhtaraaa inee ke khili ehsasati hastan
khob nist be jaye hasrat khordan DARS begirim ??????

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » سه شنبه 25 اردیبهشت 1386, 6:23 am

VeRnuS نوشته شده:
Elham نوشته شده:
VeRnuS نوشته شده:har eshghi bayad ba taa ahood bashe?


yani nemishe bedoone hech taa ahoodi ashegh shod?
من نمی گم صرفا نظر پدر و مادر اگر کامل بخونی می بینی که نوشتم در آخر نظر خود آدمه که شرطه

اما من خودم روی خواستگارهایی که خانوادم می گفتن بده اصلا دیگه فکر هم نمی کردم
چون می دونستم خانوادم دشمنم نیستن

اما بازم داشتم خواستگارهایی که خانوادم خیلی موافق بودند حتی بیشتر از وقتی که شوهرم اومد خواستگاریم اما خوب من وقتی به خودم رجوع می کردم می دیدم نمی تونم با این آدم زندگی کنم یا نمی تونم بخاطر این آدم فداکاری کنم نمی تونم پابه پای اون شخص با مشکلات زندگی روبرو شم پس خیلی راحت می گفتم نه

ضمن اینکه عشق دلیلی نداره ابدی باشه اما یادت باشه که اگه کات شه همیشه حسرت اینکه چرا اون همه عشق و علاقه ابدی نبود تو زندگیت دخیله و حتی اگر بهترین زندگی رو هم داشته باشی هیچوقت طعم واقعی خوشبختی رو نمی چشی مگر عشق قوی تری رو چایگزین عشق سابقت کنی
man nemifahmam chera hasrat?????
moshkele bazi az dokhtaraaa inee ke khili ehsasati hastan
khob nist be jaye hasrat khordan DARS begirim ??????
فقط دخترا حسرت نمی خورن
پسرا هم حسرت می خورن
من خیلی از پسرا رو دیدم !!!
تازه پسرا بیشتر از دخترا به عشق اولشون وفادار می مونن
و تا مدتها بعد از جدایی حسرتشو می خورن

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » سه شنبه 25 اردیبهشت 1386, 6:29 am

saeedeh نوشته شده:به نظر من اون کسی که تو مجردیش به خانواده خودش ارزش قائل بوده بعد از ازدواج به خانواده همسرشم ارزش قائله .
ولی اینکه احترامشونو داشته باشه به این معنی نیست که از خواسته هاش بگذره این به این معنی یه که خواستشو با احترام مطرح کنه و به راهنمایی های خانوادش گوش بده چون شاید این عشقی که دچارش شده سرانجام خوبی نداشته باشه .
مطمیناً خانواده به خصوص مادر و پدر خواستار خوشبختی بپه هاشونن :oops: :wink:

یه چیزی می گم در آینده بهش می رسی

آدما عاشق خانواده هاشون هستن
ولی به خانواده همسرشون فقط و فقط به خاطر همسزشون احترام می ذارن چون اگر همسرشون نبود قطعا نسبتی هم با هم نداشتند!! (بجز ازدواج های فامیلی ها!)
نهایتا و نهایتا و نهایتا خیلی که خوب باشی دوستشون داری!!
ولی هرگز عاشق خانواده همسرت نمی شی
هر چقدر که با زبون بهشون بگی مامانی!! بابایی!!
به خواهر شوهرت بگی عزیزم، قربونت برم
همون کاری که همه عروسای خود شیرین می کنن :D :!: :!:

ولی با این مسئله موافقم که احترام احترام میاره و اگر به بقیه احترام بذاری جایی واسه بی احترامی بقیه باقی نمی ذاری :)

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » سه شنبه 25 اردیبهشت 1386, 6:32 am

bodesheshom نوشته شده:و این محکم بودن زن و شوهر رو میطلبه چون دیگه پدر و مادر نیستند که نذارند آب تو دل بچه شون تکون بخوره یا نخوره!!!!!! :) :idea: :)

منم که همینو گفتم :D

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » سه شنبه 25 اردیبهشت 1386, 11:45 am

Elham نوشته شده:
bodesheshom نوشته شده:و این محکم بودن زن و شوهر رو میطلبه چون دیگه پدر و مادر نیستند که نذارند آب تو دل بچه شون تکون بخوره یا نخوره!!!!!! :) :idea: :)

منم که همینو گفتم :D
به نظر من پدر مادر هم یه جاهایمناسبی باید بزارن آب تو دل بچه هاشون تکون بخوره که بفهمن موضوع جامعه چیه و استقلال به چه مقدماتی نیاز داره؟
به نظر من این هم یک بخش تربیتی توی دوران نوجوانی بچه رو تشکیل میده

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
saeedeh
آخرشه !
آخرشه !
پست: 461
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 10:54 am
تماس:

پست توسط saeedeh » سه شنبه 25 اردیبهشت 1386, 8:16 pm

[quote="Elham"][quote="saeedeh"]به نظر من اون کسی که تو مجردیش به خانواده خودش ارزش قائل بوده بعد از ازدواج به خانواده همسرشم ارزش قائله .
ولی اینکه احترامشونو داشته باشه به این معنی نیست که از خواسته هاش بگذره این به این معنی یه که خواستشو با احترام مطرح کنه و به راهنمایی های خانوادش گوش بده چون شاید این عشقی که دچارش شده سرانجام خوبی نداشته باشه .
مطمیناً خانواده به خصوص مادر و پدر خواستار خوشبختی بپه هاشونن :oops: :wink:[/quote]


یه چیزی می گم در آینده بهش می رسی

آدما عاشق خانواده هاشون هستن
ولی به خانواده همسرشون فقط و فقط به خاطر همسزشون احترام می ذارن چون اگر همسرشون نبود قطعا نسبتی هم با هم نداشتند!! (بجز ازدواج های فامیلی ها!)
نهایتا و نهایتا و نهایتا خیلی که خوب باشی دوستشون داری!!
ولی هرگز عاشق خانواده همسرت نمی ش
هر چقدر که با زبون بهشون بگی مامانی!! بابایی!!
به خواهر شوهرت بگی عزیزم، قربونت برم
همون کاری که همه عروسای خود شیرین می کنن :D :!: :!:

ولی با این مسئله موافقم که احترام احترام میاره و اگر به بقیه احترام بذاری جایی واسه بی احترامی بقیه باقی نمی ذاری :)[/quote]

نه الهام جان من اصلاً با این مساله موافق نیستم تو خودتو در نظر بگیر برای اولین بار با شخصی دوست می شی و اونو عزیزم صدا می کنی شاید از صمیم قلب هم دوسش نداشته باشی ولی بعد از چند سال هم کلاس بودن یا دوست بودن واقعاً دوسش داری و با خوشحالی اون خوشحال می شی و با ناراحتیش ناراحت خانواده همسر هم همینطور شاید از همون اول به دل آدم نشینه ولی مسلماً اگر عقاید غلط مادر شوهر و خواهر شوهری و عروس بازی بزارن بعد از مدتی بین اونا هم علاقه ایجاد می شه و واقعاً ادم میتونه اونا رو مثل مادر یا خواهر یا پدر خودش دوس بداره این اصلاً شعار نیست یه حقیقته :)
زندگي هديه خداست به تو. طرز زندگي کردن تو، هديه ي توست به خدا

VeRnuS

پست توسط VeRnuS » چهار شنبه 26 اردیبهشت 1386, 12:00 am

Man alan koli halam gereftast :((

نمایه کاربر
Elham
آخرشه !
آخرشه !
پست: 931
تاریخ عضویت: دو شنبه 16 مرداد 1385, 12:01 pm

پست توسط Elham » چهار شنبه 26 اردیبهشت 1386, 6:48 am

saeedeh نوشته شده:نه الهام جان من اصلاً با این مساله موافق نیستم تو خودتو در نظر بگیر برای اولین بار با شخصی دوست می شی و اونو عزیزم صدا می کنی شاید از صمیم قلب هم دوسش نداشته باشی ولی بعد از چند سال هم کلاس بودن یا دوست بودن واقعاً دوسش داری و با خوشحالی اون خوشحال می شی و با ناراحتیش ناراحت خانواده همسر هم همینطور شاید از همون اول به دل آدم نشینه ولی مسلماً اگر عقاید غلط مادر شوهر و خواهر شوهری و عروس بازی بزارن بعد از مدتی بین اونا هم علاقه ایجاد می شه و واقعاً ادم میتونه اونا رو مثل مادر یا خواهر یا پدر خودش دوس بداره این اصلاً شعار نیست یه حقیقته :)
جالبه بدونی که مادر شوهر و خواهر شوهر من منو خیلی دوست دارن منم دوستشون دارم تا حالا هم هیچ مشکلی با هم نداشتیم
ولی سعیده جان من هرگز اونجوری که با مامانم درددل می کنم با مادر شوهرم نمی تونم
من هرگز نمی تونم رو شونه مادر شوهرم سرمو بذارمو گریه کنم چئت بی چون و چرا فکر می کنه از زندگی با پسرش راضی نیستم
ولی می تونم ساعتها برم تو بغل مامانم بشینم و واسش درددل کنم بدون اینکه بخواد از من دلگیر بشه
من هر گز نمی تونم اونقدری که با الهه و آزاده (خواهرام) راحت هستم با خواهرشوهرم راحت باشم

من ممکنه اگر فردا خواهرم ازم بپرسه که مثلا نظرت راجع به فلان پسر چیه بی پروا بگم خوشگله یا خوش تیپه
اما حالا تو خودتو بذار چای یه خواهر شوهر اگر عروستون این حرفو بزنه چی فکر می کنی؟ قطعا می گی از ازدواج با برادرم راضی نیست که بجز برادرم کسای دیگه رو هم می بینه
درسته دوره خواهر شوهر بازی و مادرشوهر بازی گذشته اما این جبهه گیری ها فقط و فقط به این دلیله که یک واسطه بین شماست و اون باعث شده که فامیل بشید
اگر من مثلا با شما دوستم با هم دیگه هم راحت هستیم در مورد همدیگه هم فکرای بد نمی کنیم واسه اینه که تو دوستیمون واسطه نیست
من کتاب های روانشناسی زیادی در مورد این مسئله خوندم
بهرحال من امیدوارم در آینده با خواهر شوهر و مادر شوهرت همون جوری رفتار کنی که خودت دوست داری و اونا هم اونقدر با جنبه باشن ولی زیاد ریسک نکن چون اونا قبل از تو پسر خودشونو دوست دارن

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » چهار شنبه 26 اردیبهشت 1386, 1:20 pm

VeRnuS نوشته شده:Man alan koli halam gereftast :((
تو چرا ناراحتی؟
رابطت با خواهر شوهرت خوب نیست؟ :lol:

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
saeedeh
آخرشه !
آخرشه !
پست: 461
تاریخ عضویت: شنبه 7 مرداد 1385, 10:54 am
تماس:

پست توسط saeedeh » چهار شنبه 26 اردیبهشت 1386, 4:16 pm

آره احتمالاً آخه حمیده خوب حالشو می گیره
من که خیلی حال می کنم :D :D
زندگي هديه خداست به تو. طرز زندگي کردن تو، هديه ي توست به خدا

نمایه کاربر
hadi
كارش درسته
كارش درسته
پست: 4070
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 11:17 am
تماس:

پست توسط hadi » چهار شنبه 26 اردیبهشت 1386, 6:56 pm

همینه دیگه!

زندگی همش کشمکشه!

باید از حمیده کتک بخوره، منم پا در میونی نمیکنم چون زور خودمم به حمیده نمیرسه!
تازه هرچی حمیده بگه واسه من حجته :D

معرفت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

نمایه کاربر
TNZ
پادشاه
پادشاه
پست: 6111
تاریخ عضویت: دو شنبه 9 مرداد 1385, 5:43 pm
تماس:

پست توسط TNZ » پنج شنبه 27 اردیبهشت 1386, 5:51 pm

عجب عشقی :lol: :lol: :lol:
°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°|__/°
°°°°°°°°°|___/°
°°° ____|___________
~~~\_SOMAYEH___//~~~
´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.

نمایه کاربر
hamideht
گروه وب سايت
گروه وب سايت
پست: 5034
تاریخ عضویت: چهار شنبه 4 مرداد 1385, 8:08 am

پست توسط hamideht » پنج شنبه 27 اردیبهشت 1386, 6:53 pm

قربونت برم داداشی ولی اگر اینکارو کنی ورنوس دارت میزنه :o :D
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است

VeRnuS

پست توسط VeRnuS » پنج شنبه 27 اردیبهشت 1386, 9:59 pm

Hadi bezaaar beyay konehhh
khonet hlalehh

in khahar shoharam vaghti dadam ye ja sar be nestesh kardan

delam khonak mishe

VeRnuS

پست توسط VeRnuS » پنج شنبه 27 اردیبهشت 1386, 10:00 pm

saeedeh نوشته شده:آره احتمالاً آخه حمیده خوب حالشو می گیره
من که خیلی حال می کنم :D :D

ki nazaree shoma ro khast

chasbidi be divar???

ارسال پست

چه کسی حاضر است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان