وای من کاملا موافقم.منم خودم چشم آدما خیلی برام مهمه .به نظر من چشم مر کز بدنه .آدم هر حسی که داشته باشه از تو چشم می شه فهمید.بعضی ها چشای معصوم و شفافی دارن بعضی ها نه.البته این نگاه کردن به چشم آدما نباید به حالت زل باشه وگر نه یهو کتک می خوری آخه توی این دوره زمونه مگه می شه به چشمه کسی نگاه کرد سریع چشتو درمیاره میزاره کف دستت.خلاصه آدما و چشماشون.محمود نوشته شده:
با این حال سعی میکنم آدما رو بیشتر با نگاه کردن به چشماشون بشناسم ؛ بعضی ازآدما چشماشون یه برق خاصی داره ، مثل آدمای دیگه نیستن _ از یه جنس دیگه اند . برای اولین باری که بهشون سلام میکنی و شروع به صحبت مکنن ، صحبتاشون چنان تاثیری رو آدم میزاره که حد و اندازه ایی نداره ،
آدما
----->

همیشه همه ی آدمهارو از اولش خوب می بینم و وقتی یه تصویری ذهنی از کسی دارم خیلی سخت می تونم باور کنم که اون تصویر غلطه و باید پاره بشه و ریخته بشه دور......
هی یه تصویر می سازم......هی مچاله می کنم و می اندازم دور......
پس تصویر کی ثابت می مونه ؟؟؟؟!!!!!!
پس اون که از اول تا آخر یه تصویر داشته باشه کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه همه آدمارو از اولش خوب می بینم ......ولی همه خوب ها خوب نمی مونن...
آدم بد بینی نیستم.....
به قول اخوان ثالث: من نه خوش بینم
نه بد بینم
من شد و هست و شود بینم ...................
هی یه تصویر می سازم......هی مچاله می کنم و می اندازم دور......
پس تصویر کی ثابت می مونه ؟؟؟؟!!!!!!
پس اون که از اول تا آخر یه تصویر داشته باشه کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه همه آدمارو از اولش خوب می بینم ......ولی همه خوب ها خوب نمی مونن...
آدم بد بینی نیستم.....
به قول اخوان ثالث: من نه خوش بینم
نه بد بینم
من شد و هست و شود بینم ...................

ولی من سر بر آسمان خواهم داشت
تا چشم بر نور بگشایم.
تا چشم بر نور بگشایم.
چگونه ديگران را برنجانيم!
انتقاد، سريع ترين راه براي رنجاندن آدم ها و ويران كردن دوستي هاست. «من» انسان، آنچنان شكننده است كه يك طرد شدگي، مانند يك پتك بر آن عمل مي كند. به محض اين كه مورد انتقاد قرار مي گيريم، دست به توجيه مي زنيم، سرزنش مي كنيم، داد و فرياد راه مي اندازيم و اغلب صحنه را ترك مي كنيم.
انسان، توانايي قابل ملاحظه اي دارد كه خود را هميشه طرف بي گناه هر قضيه اي ببيند. روان شناسان معتقدند كه حتي شرورترين جنايتكاران هم خود را ملامت نمي كنند. اگر اين امكان برايتان وجود داشته باشد كه به بخش ويژه جنايتكاران خطرناك در زندان سري بزنيد و با جانيان و تجاوزگران مصاحبه كنيد، متوجه مي شويد كه همه آنها يا بي گناه هستند يا به خاطر يك سوءتفاهم زنداني شده اند.
انتقاد، مخرب و ويرانگر است. وقتي منشي شما كارش را به خوبي انجام نمي دهد، انتقاد او را تنبل تر مي كند. اگر كودك شما تختخوابش را خيس مي كند، انتقاد باعث خواهد شد كه اين شب ادراري حالت مزمن پيدا كند. به طور كلي انتقاد، انسان را فلج مي كند، خشم مي آورد و تحريك مي کند.
مام مطالب عرض شده ، در رابطه با انتقاد به گونه اي ناشيانه است.
اگر مي خواهيد براي اصلاح طرف مقابل از او انتقاد کنيد،اين سه عامل را فراموش نکنيد:
1 - از تحسين شروع كنيد:
اگر شخصي به شما بگويد «عالي به نظر مي رسي، بلوزت خيلي قشنگه، جورابت هم به لباست مي آيد، فقط بايد كفشت را واكس بزني» ، احتمالاً زياد رنجيده نخواهيد شد و احساس خواهيد كرد كه طرف انتقادگر هم در جبهه شماست. تحسين، مثل شكريست كه داروي تلخ را دلپذير مي كند البته منظور، تحسين و تمجيد خالصانه است و نه چاپلوسي و تملق.
شما هميشه مي توانيد در هر كسي، چيزي براي تحسين پيدا كنيد.
2 - بنا را بر گوشزد كردن بگذاريد:
«من» آدمي به گونه اي است كه ترجيح مي دهد به جاي «گفته شدن» به او «گوشزد» شود. وقتي به كسي گوشزد مي كنيم كه «مي خواهم چيزي بگويم كه شرط مي بندم خودت مي داني».
در اينجا به جاي اين كه فهم و بصيرت شخص را زير سؤال ببريم، حافظه اش را هدف قرار داده يم و اغلب مردم از كم حافظه بودن ناراحت و دگرگون نمي شوند.
بنابراين شايد بهتر باشد كه براي رساندن مطلب خود از عباراتي از اين قبيل استفاده كنيد:
«يادم هست كه تو قبلاً اين كار را خوب انجام مي دادي»، «شايد موقتاً فراموش كرده باشي» و يا «شايد تا همين حالا اين فكر به نظرت رسيده باشد كه...»
3 - خود شما به داشتن مشكل مشابه اعتراف كنيد:
دردناكي انتقاد معمولاً به خاطر به وجود آمدن احساسي است كه به فرد مي گويد: «من بهتر از تو هستم.» اگر شخصي به شما بگويد كه «تو هميشه دير مي كني!» آيا شما بلافاصله در خزانه خاطرات خود به دنبال تعداد دفعاتي كه آن شخص براي شام، ناهار، كلاس و سينما و... تأخير داشته، نمي گرديد؟ وقتي شما به مشكلي اعتراف مي كنيد: «يكي از عيب هايي كه من دارم و سعي مي كنم برطرفش كنم، تأخير است. انگار تو هم اغلب دير به سر قرارهايت مي رسي...» حال پذيرفتنش آسان تر مي شود
انتقاد، سريع ترين راه براي رنجاندن آدم ها و ويران كردن دوستي هاست. «من» انسان، آنچنان شكننده است كه يك طرد شدگي، مانند يك پتك بر آن عمل مي كند. به محض اين كه مورد انتقاد قرار مي گيريم، دست به توجيه مي زنيم، سرزنش مي كنيم، داد و فرياد راه مي اندازيم و اغلب صحنه را ترك مي كنيم.
انسان، توانايي قابل ملاحظه اي دارد كه خود را هميشه طرف بي گناه هر قضيه اي ببيند. روان شناسان معتقدند كه حتي شرورترين جنايتكاران هم خود را ملامت نمي كنند. اگر اين امكان برايتان وجود داشته باشد كه به بخش ويژه جنايتكاران خطرناك در زندان سري بزنيد و با جانيان و تجاوزگران مصاحبه كنيد، متوجه مي شويد كه همه آنها يا بي گناه هستند يا به خاطر يك سوءتفاهم زنداني شده اند.
انتقاد، مخرب و ويرانگر است. وقتي منشي شما كارش را به خوبي انجام نمي دهد، انتقاد او را تنبل تر مي كند. اگر كودك شما تختخوابش را خيس مي كند، انتقاد باعث خواهد شد كه اين شب ادراري حالت مزمن پيدا كند. به طور كلي انتقاد، انسان را فلج مي كند، خشم مي آورد و تحريك مي کند.
مام مطالب عرض شده ، در رابطه با انتقاد به گونه اي ناشيانه است.
اگر مي خواهيد براي اصلاح طرف مقابل از او انتقاد کنيد،اين سه عامل را فراموش نکنيد:
1 - از تحسين شروع كنيد:
اگر شخصي به شما بگويد «عالي به نظر مي رسي، بلوزت خيلي قشنگه، جورابت هم به لباست مي آيد، فقط بايد كفشت را واكس بزني» ، احتمالاً زياد رنجيده نخواهيد شد و احساس خواهيد كرد كه طرف انتقادگر هم در جبهه شماست. تحسين، مثل شكريست كه داروي تلخ را دلپذير مي كند البته منظور، تحسين و تمجيد خالصانه است و نه چاپلوسي و تملق.
شما هميشه مي توانيد در هر كسي، چيزي براي تحسين پيدا كنيد.
2 - بنا را بر گوشزد كردن بگذاريد:
«من» آدمي به گونه اي است كه ترجيح مي دهد به جاي «گفته شدن» به او «گوشزد» شود. وقتي به كسي گوشزد مي كنيم كه «مي خواهم چيزي بگويم كه شرط مي بندم خودت مي داني».
در اينجا به جاي اين كه فهم و بصيرت شخص را زير سؤال ببريم، حافظه اش را هدف قرار داده يم و اغلب مردم از كم حافظه بودن ناراحت و دگرگون نمي شوند.
بنابراين شايد بهتر باشد كه براي رساندن مطلب خود از عباراتي از اين قبيل استفاده كنيد:
«يادم هست كه تو قبلاً اين كار را خوب انجام مي دادي»، «شايد موقتاً فراموش كرده باشي» و يا «شايد تا همين حالا اين فكر به نظرت رسيده باشد كه...»
3 - خود شما به داشتن مشكل مشابه اعتراف كنيد:
دردناكي انتقاد معمولاً به خاطر به وجود آمدن احساسي است كه به فرد مي گويد: «من بهتر از تو هستم.» اگر شخصي به شما بگويد كه «تو هميشه دير مي كني!» آيا شما بلافاصله در خزانه خاطرات خود به دنبال تعداد دفعاتي كه آن شخص براي شام، ناهار، كلاس و سينما و... تأخير داشته، نمي گرديد؟ وقتي شما به مشكلي اعتراف مي كنيد: «يكي از عيب هايي كه من دارم و سعي مي كنم برطرفش كنم، تأخير است. انگار تو هم اغلب دير به سر قرارهايت مي رسي...» حال پذيرفتنش آسان تر مي شود
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم.....
گروهی از آدمها که به تازگی کشفشان کرده ام کسانی هستند که هر زمان محبّتی بهشان می کنی، به
يقين گمان می برند جبران خوبی های آنها را کرده اي! از نظر آنها تو وظيفه ات را انجام داده اي و
لطفی در کار نبوده. امّا خودشان اگر يک ليوان آب هم دستت بدهند، از سرت هم زيادی بوده و بايد
کار بزرگی در عوضش برايشان انجام بدهی. در غير اين صورت آدم ناسپاس و بی نزاکتی به
شمارشان می آيی! در واقع خودشان را به نوعی از ما بهتران می دانند. از ما بهترانی که با يک نگاه
بهشان فوراً اين سوال در ذهنت پيش می آيد که: اينها ديگر از کدام ده کوره اي پيدايشان شده؟ و
چگونه توانسته اند خودشان را به حيطه ی تمدّن برسانند؟ البتّه ديگر در قرن بيست و يکم همه
!!!می دانند که موذی ترين موجودات هميشه جان سخت ترينشان هم هستند
اين دسته را بسيار ابله و کودن می بينم. مغزهايشان خاليست و عجيب خودشيفته اند. آن اندازه که
يک ديوار از نارسيسم دورشان را گرفته است و بی شک ديواری قطورتر، از افسردگی و احساس
.حماقت هم دور ديوار اوّلی را
اين افراد که از ديد من آنها در واقع در گونه ی جانوران قرار دارند، هرگز تلاشی برای بهبود وضع
رقت بار خود نمی کنند و اندک اندک دوست دارانشان را به شکلی ناخوشايند از دست می دهند. مانند
درختی می شوند که رو به زوال داشته و تمامی ميوه ها و سپس برگ هايش می ريزد. بی شک
برای درختانی که سالم هستند هميشه بهاری در راه است. به اين معنی که اگر کسی در پی ساختن خود
بر بيايد، می تواند دوباره از نو شکوفا شود، امّا درختانی که کرم درونشان لانه کرده و فاسد شده اند
.ديگر کارشان ساخته است و کم کم از پوکی می پوسند
.اين افراد يکی از عجيب ترين و مهم ترين مکاشفات زندگی من بعد از بيست و پنج سال عمر بوده اند
ديروز بعد از ظهر بعد از شنيدن خبری از يکی از دوستان- که بر کوه اخبار عجيب و غريب از سوی
اين افراد اضافه شد و کاسه ی صبر مرا به سر ريز شدن نزديک کرد-، اين ضرب المثل معروف
!برای هميشه چنان در ذهن من پر رنگ شد که ديگر از يادم نرود که: ادب از که آموختی؟ از بی ادبان
البّته نصيحتی که اين گفته ی حکيمانه در مورد اين گونه از جانوران نآشناخته ی آسيب رسان به من
می کند از اين قرار است که: هر کاری که اين افراد در زندگيشان کردند، تو نکن! زندگيت بهشت
.خواهد شد
شايد روزی کتابی در وصف اين گونه ی بيمار بنويسم و طی آن در فصلی مفصل با توضيح و تفضيل
و مثال و حکم تلاش کنم تا اطرافيانشان -که به نحو عجيبی مثل آنکه در تار عنکبوت گرفتار آمده
باشند، در چنگ کارها و گفته های آزار دهنده شان گير می کنند- را از ادامه ی چنين رابطه ی
.بيمار گونه ی مسری اي خلاص کنم
حرف آخر اينکه گونه های عجيبی از حيوانات و جانوران اطراف ما در شمايل انسان زندگی می کنند
که يا بايد به شدّت از آنها دوری کرد و يا بايد فاتحه ی يک زندگی آرام و مطبوع -از هر نوعش- را
.خواند
پانوشت 1 : اين جانوران از بر هم زدن آرامش شما، آشفته کردنتان، بزرگ کردن خودشان به هر
وسيله اي، کوچک کردن شما به هر طريقی و در يک کلمه از برده داری مدرن تغذيه کرده و به بقای
.حيوانی خود ادامه می دهن
يقين گمان می برند جبران خوبی های آنها را کرده اي! از نظر آنها تو وظيفه ات را انجام داده اي و
لطفی در کار نبوده. امّا خودشان اگر يک ليوان آب هم دستت بدهند، از سرت هم زيادی بوده و بايد
کار بزرگی در عوضش برايشان انجام بدهی. در غير اين صورت آدم ناسپاس و بی نزاکتی به
شمارشان می آيی! در واقع خودشان را به نوعی از ما بهتران می دانند. از ما بهترانی که با يک نگاه
بهشان فوراً اين سوال در ذهنت پيش می آيد که: اينها ديگر از کدام ده کوره اي پيدايشان شده؟ و
چگونه توانسته اند خودشان را به حيطه ی تمدّن برسانند؟ البتّه ديگر در قرن بيست و يکم همه
!!!می دانند که موذی ترين موجودات هميشه جان سخت ترينشان هم هستند
اين دسته را بسيار ابله و کودن می بينم. مغزهايشان خاليست و عجيب خودشيفته اند. آن اندازه که
يک ديوار از نارسيسم دورشان را گرفته است و بی شک ديواری قطورتر، از افسردگی و احساس
.حماقت هم دور ديوار اوّلی را
اين افراد که از ديد من آنها در واقع در گونه ی جانوران قرار دارند، هرگز تلاشی برای بهبود وضع
رقت بار خود نمی کنند و اندک اندک دوست دارانشان را به شکلی ناخوشايند از دست می دهند. مانند
درختی می شوند که رو به زوال داشته و تمامی ميوه ها و سپس برگ هايش می ريزد. بی شک
برای درختانی که سالم هستند هميشه بهاری در راه است. به اين معنی که اگر کسی در پی ساختن خود
بر بيايد، می تواند دوباره از نو شکوفا شود، امّا درختانی که کرم درونشان لانه کرده و فاسد شده اند
.ديگر کارشان ساخته است و کم کم از پوکی می پوسند
.اين افراد يکی از عجيب ترين و مهم ترين مکاشفات زندگی من بعد از بيست و پنج سال عمر بوده اند
ديروز بعد از ظهر بعد از شنيدن خبری از يکی از دوستان- که بر کوه اخبار عجيب و غريب از سوی
اين افراد اضافه شد و کاسه ی صبر مرا به سر ريز شدن نزديک کرد-، اين ضرب المثل معروف
!برای هميشه چنان در ذهن من پر رنگ شد که ديگر از يادم نرود که: ادب از که آموختی؟ از بی ادبان
البّته نصيحتی که اين گفته ی حکيمانه در مورد اين گونه از جانوران نآشناخته ی آسيب رسان به من
می کند از اين قرار است که: هر کاری که اين افراد در زندگيشان کردند، تو نکن! زندگيت بهشت
.خواهد شد
شايد روزی کتابی در وصف اين گونه ی بيمار بنويسم و طی آن در فصلی مفصل با توضيح و تفضيل
و مثال و حکم تلاش کنم تا اطرافيانشان -که به نحو عجيبی مثل آنکه در تار عنکبوت گرفتار آمده
باشند، در چنگ کارها و گفته های آزار دهنده شان گير می کنند- را از ادامه ی چنين رابطه ی
.بيمار گونه ی مسری اي خلاص کنم
حرف آخر اينکه گونه های عجيبی از حيوانات و جانوران اطراف ما در شمايل انسان زندگی می کنند
که يا بايد به شدّت از آنها دوری کرد و يا بايد فاتحه ی يک زندگی آرام و مطبوع -از هر نوعش- را
.خواند
پانوشت 1 : اين جانوران از بر هم زدن آرامش شما، آشفته کردنتان، بزرگ کردن خودشان به هر
وسيله اي، کوچک کردن شما به هر طريقی و در يک کلمه از برده داری مدرن تغذيه کرده و به بقای
.حيوانی خود ادامه می دهن
بیا ، و ظلمت ادراک را چراغان کن
که یک اشاره بس است
که یک اشاره بس است
Re:
همه آدم ها با هم برابرند،اما سیاه ها بدبخت ترند!
همه آدم ها با هم برابرند،اما دختر ها پرطرفدارترند!
همه آدم ها با هم برابرند،اما پول دار ها محترم ترند!
همه آدم ها با هم برابرند،اما بچه ها واجب ترند!
همه آدم ها با هم برابرند،اما خانم ها مقدم ترند!
... البته تبعیضی در کار نیست!!!
در کل همه آدم ها با هم برابرنـــــد،اما بعضی ها برابرترنـــــد؟!
همه آدم ها با هم برابرند،اما دختر ها پرطرفدارترند!
همه آدم ها با هم برابرند،اما پول دار ها محترم ترند!
همه آدم ها با هم برابرند،اما بچه ها واجب ترند!
همه آدم ها با هم برابرند،اما خانم ها مقدم ترند!
... البته تبعیضی در کار نیست!!!
در کل همه آدم ها با هم برابرنـــــد،اما بعضی ها برابرترنـــــد؟!

----->

چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 1 مهمان